پرسشنامه ذهنیت طرحواره‌ای جفری یانگ

هر کسی در زمان‌های مختلف وضعیت‌های روحی و رفتاری مختلفی دارد؛ گاهی مثل کودک، زود عصبانی و یا غمگین می‌شود، گاهی احساس می‌کند کسی در ذهنش او را به باد انتقاد یا مسخره می‌گیرد، گاهی از مسائل فرار می‌کند و گاهی تسلیم شرایط سخت زندگی می‌شود؛ زمانی هم این شخص افسرده و نالان است و گاهی شاد. البته مواقعی هم وجود دارد که این شخص می‌تواند با عقل و خرد کارهای خود را به انجام برساند. این وضعیت‌های مختلف هیجانی و رفتاری را ذهنیت طرحواره ای می‌گویند. هر کسی در هر حالتی یک ذهنیت خاص به کار می‌گیرد و به‌کارگیری این ذهنیت ها هم ناخودآگاه است. در پرسشنامه ذهنیت های طرحواره ای می توانید با انواع ذهنیت های خود آشنا شوید.

ذهنیت طرح‌واره‌ای عبارت است از طرح واره‌هایی(سازگار یا ناسازگار) که در حال حاضر در سیستم پردازش اطلاعات فردی فعال شده‌اند. وقتی یک طرحواره فعال می شود و فرد از یک سبک مقابله ای استفاده می کند، در حالتی قرار می گیرد که به آن ذهنیت می گوییم. بنابراین ذهنیت طرحواره ای عبارت است از: فعال شدن طرحواره + استفاده از سبک مقابله ای. هر ذهنیتی نشان دهنده فعال شدن یک یا چند طرحواره و استفاده از یک سبک مقابله ای است. ذهنیت ها وضعیت اینجا و اکنون ماست؛ همان احساس ها، افکار و رفتارهایی است که در لحظه حال از آنها استفاده می کنیم.

ذهنیت های طرحواره ای یا سالم هستند و به ما کمک می‌کنند و یا ناسالم هستند و زندگی ما را با اختلال مواجه می‌کنند. ذهنیت های سالم از عقل و هیجانات سالم ما سرچشمه می‌گیرند و ذهنیت های ناسالم ما از طرح‌واره‌های ما به دست می‌آیند. شناخت ذهنیت ها نسبت به طرح‌واره خیلی راحت‌تر است. وقتی ذهنیت های خود را بشناسیم، می‌توانیم آن‌ها را عوض کنیم و در عین حال اگر ذهنیت های دیگران را بشناسیم، می‌توانیم خیلی بهتر آن‌ها را به ذهنیت سالم هدایت کنیم و رابطه‌ی خوبی با آن‌ها داشته باشیم. ذهنیت طرحواره ای، آن وضعیتی است که ما در ارتباطات و در برخورد با چالش‌های زندگی به کار می‌گیریم. ذهنیت در بر گیرنده‌ی رفتار، فکر، احساسات و حتی حس‌های بدنی ماست. ذهنیت مثل روی دریاست و طرح‌واره عمق دریا.

پرسشنامه ذهنیت های طرحواره‌ای در سال ۲۰۰۸ توسط یانگ و همکاران به منظور سنجش ۱۴ ذهنیت طرحواره‌ای ساخته شد. این پرسشنامه ۱۲۴ سوال دارد. هدف آن سنجش ۱۴ ذهنیت طرحواره‌ای است. هر چه نمره فرد در این ذهنیت ها بیشتر باشد حاکی از انعطاف ناپذیری آن ذهنیت است. بنابر این نمرات بالا نشانگر حاکمیت آن ذهنیت بر سیستم پردازش اطلاعات است. پرسشنامه ذهنیت های طرحواره ای برای افراد ۱۵ سال به بالا استفاده می شود.

لطفا هر جمله را به دقت بخوانید و ببینید که چقدر به آن جمله اعتقاد دارید، سپس به آن پاسخ دهید.

1.دیگران باید به من احترام بگذارند و در عین حال حق ندارند به من امر و نهی کنند.
2.احساس می کنم دیگران مرا قبول دارند و می پذیرند.
3.خودم را لایق لذت نمی دانم.
4.احساس می کنم که اساسا آدم بی کفایت، نالایق و بی ارزشی هستم.
5.برای تنبیه خودم، تکانه های آسیب زایی دارم. (مثل جراحت وارد کردن به خودم)
6.احساس سرگشتگی می کنم.
7.برای من سخت است که شخصیت واقعی ام را نشان بدهم.
8.برای جلوگیری از تعارض، جر و بحث یا طرد شدن، سخت تلاش می کنم.
9.نمی توانم خودم را ببخشم.
10.دست به کارهایی می زنم تا محور توجه دیگران قرار بگیرم.
11.وقتی دیگران به خواسته های من بی توجهی می کنند، عصبی می شوم.
12.در کنترل تکانه هایم مشکل دارم.
13.اگر به هدفم نرسم، به راحتی ناکام می شوم و دست از کار می کشم.
14.خشم و غیظ شدیدی دارم.
15.تکانشی رفتار میکنم یا سریع هیجان هایم را بروز می دهم به نحوی که موجب آزردگی دیگران یا آشفتگی خودم می شوم.
16.اگر اتفاقات بدی رخ می دهد، به دلیل عیب و ایرادهای من است.
17.احساس آرامش و راحتی می کنم.
18.خودم را طبق میل دیگران تغییر می دهم تا مرا دوست داشته باشند یا تاییدم کنند.
19.احساس می کنم به دیگران تعلق خاطر دارم.
20.وقتی مشکلی برایم پیش بیاید، سخت تلاش میکنم تا خودم مشکل را حل و فصل کنم.
21.برای انجام کارهای روزمره یا خسته کننده، نظم و پشتکار ندارم.
22.اگر با دیگران نجنگم، از من سوء استفاده می کنند یا مرا نادیده می گیرند.
23.مجبورم از اطرافیانم مراقبت کنم.
24.اگر به دیگران اجازه بدهید که به شما زور بگویند یا شما را مسخره کنند، بازنده نهایی شما هستید.
25.وقتی از دست دیگران عصبانی هستم، به آنها حمله می کنم.
26.اگر عصبانی بشوم، اغلب نمی توانم جلوی خودم را بگیرم و قشقرق راه می اندازم.
27.مهمترین مسئله زندگی من این است که نفر اول باشم (مثل مشهورترین، موفق ترین، سالمترین و قدرتمندترین).
28.نسبت به خیلی چیزها، بی تفاوتم.
29.می توانم مشکلاتم را عاقلانه حل کنم، بدون اینکه اجازه دهم هیجان هایم مرا از پای در آورند.
30.چاره اندیشی برای موقعیتها، کاری عبث و مسخره است.
31.به هیچ عنوان نمی توانم توقعاتم را کم کنم.
32.حمله، بهترین دفاع است.
33.نسبت به دیگران، بی تفاوت، نامهربان و سنگدل هستم.
34.کاملا بی تفاوتم (با خودم، با هیجان هایم و با اطرافیانم هیچگونه ارتباطی ندارم).
35.من مرید چشم و گوش بسته هیجان هایم هستم.
36.کارد به استخوانم رسیده است (کاملا مستاصلم).
37.به دیگران اجازه می دهم که مرا دست کم بگیرند و از من انتقاد کنند.
38.در روابط اجتماعی به طرف مقابل اجازه میدهم که بر من مسلط شود.
39.احساس میکنم از مردم فاصله گرفته ام.
40.بدون فکر، حرف می زنم و دیگران آزرده خاطر می شوند یا بعدا از این کار شرمنده می شوم.
41.سخت کار میکنم یا به ورزش می پردازم تا به مشکلات آشفته سازم، فکر نکنم.
42.از دست کسانی که تلاش می کنند آزادی یا استقلال مرا بگیرند، عصبانی می شوم.
43.احساس می کنم اصلا وجود ندارم.
44.من بدون توجه به احساسها و نیازهای دیگران، هر کاری دلم بخواهد انجام می دهم.
45.اصلا نمی توانم به خودم استراحت و آرامش بدهم یا تفریح کنم، مگر اینکه همه کارها را مطابق معیارهایم انجام بدهم.
46.وقتی عصبانی هستم هر چیزی که دم دستم باشد، پرت می کنم.
47.از دست دیگران خونم به جوش آمده است.
48.احساس می کنم دیگران را دوست دارم.
49.خشم زیادی در درون من نهفته است به گونه ای که باید این خشم را رها کنم.
50.احساس تنهایی میکنم.
51.تلاش می کنم در هر کاری، بهترین باشم.
52.دوست دارم برای فرار از احساس هایم، دست به فعالیت های آرامش بخش یا هیجان انگیز بزنم (مثل کار کردن، خوردن، خرید کردن و تماشای تلویزیون).
53.تساوی اصلا وجود ندارد، بنابراین بهتر است که از دیگران برتر باشید.
54.وقتی عصبانی هستم، اغلب کنترلم را از دست میدهم و دیگران را تهدید می کنم.
55.به جای اینکه خودم نیازهایم را بیان کنم به دیگران اجازه می دهم این کار را بکنند
56.اگر کسی با من موافق نباشد، پس بر علیه من است.
57.برای اینکه کمتر تحت تاثیر افکار و احساسات آشفته ساز قرار بگیرم، باید همیشه دست به دامن کار شوم.
58.اگر از دست دیگران عصبانی شوم، آدم بدی هستم.
59.نمی خواهم با مردم ارتباط برقرار کنم.
60.این قدر عصبانی ام که ممکن است به فردی آسیب بزنم یا کسی را بکشم.
61.احساس می کنم لیاقت دارم که زندگی باثبات و ایمنی داشته باشم.
62.می دانم که چه موقع هیجان هایم را نشان بدهم و چه موقع دست به این کار نزنم.
63.اگر کسی مرا تنها بگذارد یا به حال خود رهایم کند، عصبانی می شوم.
64.احساس می کنم با مردم رابطه ندارم.
65.خودم را وادار به انجام کارهای ناخوشایند نمی کنم، حتی اگر بدانم انجام چنین کارهایی به نفع من است.
66.قانون شکنی می کنم و بعدش پشیمان می شوم.
67.احساس شرمساری می کنم.
68.به بیشتر مردم، اعتماد دارم.
69.اول عمل می کنم، تازه بعدش به کارم فکر می کنم.
70.خیلی زود بی حوصله می شوم و علاقه ام را از دست می دهم.
71.حتی در جمع نیز احساس تنهایی می کنم.
72.نمی توانم به خودم اجازه بدهم که مثل بقیه مردم، دست به فعالیت های لذت بخش بزنم چون آدم خوبی نیستم.
73.خواسته هایم را بیان می کنم، بدون اینکه آرامش خودم را از دست بدهم.
74.احساس می کنم در مقایسه با بیشتر مردم، آدم بهتر و خاصی هستم.
75.نمی خواهم از چیزی مراقبت کنم، این موضوع هیچ اهمیتی برای من ندارد.
76.وقتی که دیگران به من می گویند که چه احساسی باید داشته باشم یا باید چه رفتاری در پیش بگیرم، عصبانی می شوم.
77.اگر بر دیگران تسلط پیدا نکنید، آنها بر شما مسلط می شوند.
78.من بدون توجه به پیامدها، احساس هایم را بازگو می کنم یا دست به اعمال تکانشی می زنم.
79.دوست دارم دیگران را به دلیل نوع برخوردشان با من، مواخذه کنم.
80.قادرم از خودم مراقبت کنم.
81.به دیگران خیلی ایراد می گیرم.
82.برای رسیدن به اهداف و خواسته هایم تحت فشار دائمی هستم.
83.تلاش میکنم که مرتکب اشتباه نشوم، چون در غیر این صورت خودم را تحقیر می کنم.
84.مستحق تنبیه شدن هستم.
85.می توانم تغییر کنم، یاد بگیرم و پیشرفت کنم.
86.می خواهم به افکار و احساسات آشفته ساز، توجه نکنم.
87.از دست خودم عصبانی هستم.
88.هیچ احساسی ندارم.
89.مجبورم در هر کاری که انجام می دهم، بهترین باشم.
90.برای دستیابی به معیارهایم، لذت، سلامتی و خوشحالی را فدا کرده ام.
91.از دیگران توقع زیادی دارم.
92.اگر عصبانی بشوم، کنترلم را از دست میدهم به گونه ای که به دیگران صدمه می زنم.
93.آسیب پذیرم.
94.آدم بدی هستم.
95.احساس امنیت می کنم.
96.احساس می کنم دیگران مرا درک می کنند، به حرف دلم گوش می دهند و تاییدم می کنند.
97.کنترل تکانه هایم غیرممکن است.
98.وقتی عصبانی هستم، وسایل دم دست را می شکنم.
99.اگر بر دیگران سلطه پیدا کنید، اتفاقی نمی افتد.
100.به شیوه ای منفعلانه رفتار می کنم، حتی زمانی که مایل به انجام این سبک و سیاق نیستم.
101.خشم من غیر قابل کنترل است.
102.به دیگران زور می گویم و آنها را به باد تمسخر می گیرم.
103.احساس می کنم دوست دارم افراد را به خاطر کاری که در قبال من انجام داده اند، آزرده خاطر سازم یا به باد انتقاد بگیرم.
104.چون می دانم چه چیزی “درست” یا “غلط” است، بنابراین سخت در تلاشم تا کار درست را انجام بدهم و گر نه از خودم عیب جویی می کنم.
105.اغلب احساس میکنم در دنیا تنها هستم.
106.احساس ضعف و درماندگی می کنم.
107.آدم تنبلی هستم.
108.می توانم همه کارهایی که افراد مهم زندگی ام انجام می دهند، تحمل کنم.
109.احساس می کنم از من سوء استفاده شده یا با من ناعادلانه رفتار کرده اند.
110.اگر به انجام کاری تمایل پیدا کنم، حتما آن را انجام می دهم.
111.احساس می کنم هیچ کس مرا آدم حساب نمی کند.
112.دیگران را تحقیر می کنم.
113.احساس خوشبختی می کنم.
114.احساس می کنم من نباید مطیع همان قواعدی باشم که دیگران مجبور به رعایت آنها هستند.
115.زندگی من در حال حاضر پیرامون این مسئله می چرخد که چه کارهایی را انجام دادم و چه کارهایی را باید خوب انجام بدهم.
116.خودم را تنبیه می کنم تا مسوولیت پذیرتر از بیشتر مردم باشم.
117.وقتی احساس کنم غیرمنصفانه به من ایراد گرفته شده، از من سوء استفاده شده یا با من بدرفتاری می کنند، با این حال میتوانم حقم را بگیرم.
118.وقتی اتفاق ناگواری برای من رخ بدهد، لیاقت همدردی دیگران را ندارم.
119.احساس می کنم هیچ کس مرا دوست ندارد.
120.احساس میکنم در واقع آدم خوبی هستم.
121.اگر لازم باشد برای دستیابی به ارزش هایم، کارهای تکراری و کسل کننده را انجام می دهم.
122.احساس شوخ طبعی و خود انگیختگی میکنم.
123.می توانم چنان عصبانی شوم که فردی را بکشم.
124.از هویت خودم و کاری که برای شادکامی خودم انجام می دهم، احساس خوبی دارم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا