اغلب ما به دنبال انسانهایی همدل برای رفاقت میگردیم. در فرهنگ ما همدلی معادل سنگ صبور بودن است. اما کم پیش میآید که خود افراد همدل از داشتن چنین صفتی خوشحال باشند! چرا؟
اصلا همدلی یعنی چه؟ خود شما چقدر همدل هستید؟ راههای تقویت همدلی چیست؟ آیا همه افرادی که همدلی نمیکنند سنگدل هستند؟ با انجام تست همدلی، ویژگی شخصی خود را بهتر خواهید شناخت.
معنی همدلی:
همدلی کردن به معنای توجه و علاقه داشتن به دیگران است، که در اوایل زندگی به شکل تقلید در انسان شکل میگیرد. طفل در دوماهگی تبسم دیگران را تقلید میکند و به تدریج دامنه تقلید او بیشتر میشود. عمق همدلی ما به این بستگی دارد که وقتی بزرگ میشویم تا چه اندازه همدلی دریافت کردهایم. با این حال همدلی در دوران کودکی به اوج نمیرسد. توانایی درک احساس دیگران با سن و تجربه افزایش مییابد.
همدلی کردن با دیگران برای بقای تمام فرهنگها لازم است. آلفرد آدلر، یکی از پیروان فروید همدلی را «احساس دیگران را داشتن» معنی کرده است. بدون همدلی تمام همکاریهای اجتماع از میان میرود.
همدلی یکی از خصوصیات روبرو شدن با دیگران است که دربارهاش بررسیهای مفصلی انجام گرفته است.
دانلود فایلهای کاربردی یک فراکاو:

پرسشنامه مهارت همدلی
برای اینکه خود را در زمینه توانایی همدلی با دیگران مورد ارزیابی قرار دهید، با توجه به احساستان در مورد هر عبارت، پاسخ درست را علامت بزنید. تا حد ممکن زیاد به سوالات فکر نکنید و اولین پاسخی که به ذهنتان میرسد را انتخاب کنید.
بدیهی است اظهار نظر واقعی و دقیق شما مد نظر میباشد.
پرسشنامه مهارت همدلی (نسخه ۴۰ سوالی)
برای هر یک از جملههای زیر، یکی از این چهار پاسخ را انتخاب کنید:
۱- کاملاً توصیف من است
۲- کمی من را توصیف میکند
۳- چندان توصیف من نیست
۴- اصلاً ویژگی من نیست
اگر از دید دیگری به پرسشنامه همدلی نگاه کنید، میتوانید آن را چهل مثال برای مفهوم همدلی در نظر بگیرید.
- نمره بین صفر تا ۶۴، سطح همدلی پایین محسوب میشود.
- بین ۶۵ تا ۱۰۴، متوسط محسوب میشود (متوسط زنان حدود ۹۴ و متوسط مردان حدود ۸۴ است).
- امتیاز بین ۱۰۵ تا ۱۲۶ را میتوان بالاتر از حد متوسط در نظر گرفت.
- امتیاز بالاتر از ۱۲۷ (تا ۱۶۰ که بیشترین امتیاز است) حد بالایی همدلی در نظر گرفته میشود.
نام شما
ایمیل شما
1. مراقب دیگران بودن، واقعاً برایم لذتبخش است.
2. وقتی چیزی را خودم فهمیدهام و برای افراد دیگری میگویم و در همان بار اول نمیفهمند، سختم است که دوباره برایشان توضیح دهم.
3. به راحتی می فهمم که فرد دیگری می خواهد وارد گفتگو شود.
4. معمولاً برایم سخت است که بفهمم در محیطهای اجتماعی چهکار کنم.
5. اغلب به من میگویند در بحثها خیلی تلاش میکنم تا حرف خودم را بقبولانم.
6. اگر برای دیدار با یک دوست، دیر برسم، خیلی اذیت نمیشوم.
7. دوستی و رابطه آنقدر سخت هستند که ترجیح میدهم خودم را با این چیزها به زحمت نیندازم.
8. اغلب برایم دشوار است که دربارهی مودبانه بودن یا بیادبانه بودن رفتار کسی قضاوت کنم.
9. در یک گفتگو، معمولاً به سمت تمرکز بر افکار خودم متمایل هستم تا اینکه طرف مقابل ممکن است چه فکر کند.
10. وقتی بچه بودم، لذت میبردم کرمها را نصف کنم تا ببینم چه اتفاقی میافتد.
11. وقتی کسی حرفی میزند و منظور دیگری دارد، به سرعت متوجه میشوم.
12. برایم سخت است که بفهمم چرا بعضی چیزها تا این حد مردم را ناراحت و غمگین میکند.
13. برایم ساده است که خودم را جای فرد دیگری بگذارم.
14. به خوبی میتوانم پیشبینی کنم که یک نفر چه احساسی خواهد داشت.
15. در یک گروه، خیلی سریع میفهمم که کسی حس بدی دارد یا مثلاً معذب است.
16. اگر حرفی زدم و فرد دیگری از حرفم ناراحت شد، فکر میکنم این مشکل خود اوست.
17. اگر کسی پس از کوتاهکردن موی خود از من نظر بخواهد، واقعیت را میگویم حتی اگر خوشش نیاید.
18. هیچوقت نمیفهمم که چرا یک نفر باید از یک اظهارنظر، برنجد و ناراحت شود.
19. واقعیت این است که دیدن گریهی دیگران، من را ناراحت نمیکند.
20. من خیلی رُک و صریح هستم و بعضیها این را بیادبی و گستاخی درنظر میگیرند؛ در حالی که قصدم این نیست.
21. حضور در محیطهای اجتماعی را گیجکننده نمیدانم.
22. دیگران میگویند من افکار و احساسات آنها را خوب میفهمم.
23. وقتی با آدمها حرف میزنم، تمایل دارم به جای تجربههای خودم، دربارهی تجربههای آنها حرف بزنیم.
24. دیدن حیوانی که رنج میکشد، ناراحتم میکند.
25. میتوانم بدون اینکه تحت تأثیر احساسات دیگران قرار بگیرم، تصمیمگیری کنم.
26. وقت حرف زدنم، به سادگی میفهمم که طرف مقابل علاقهمند است یا خسته شده است.
27. با دیدن رنجها و سختیها در خبرها، به سادگی غمگین میشوم.
28. دوستانم معمولاً با من دربارهی مشکلاتشان صحبت میکنند، چون میگویند درک خوبی دارم.
29. حتی اگر دیگری به من نگوید، خودم میفهمم که مزاحمت ایجاد کردهام.
30. گاهی به من میگویند که در دستانداختن دیگران، زیادهروی کردهام.
31. دیگران اغلب به من میگویند که بیاحساس هستم؛ اگر چه هیچوقت نمیفهمم چرا.
32. وقتی غریبهای را در یک جمع میبینم، فکر میکنم که بر عهدهی خودش است تا برای پیوستن به جمع تلاش کند.
33. معمولاً وقتی فیلم میبینم، از نظر احساسی درگیر فیلم نمیشوم.
34. میتوانم به سرعت به صورت شهودی بفهمم که یک نفر دیگر چه حسی دارد.
35. .به سادگی میتوانم سر در بیاورم که طرف مقابل میخواهد از چه چیزی صحبت کند.
36. میتوانم بفهمم که کسی احساس واقعیاش را پنهان کرده است.
37. پیش نمیآید که بخواهم آگاهانه فکر کنم که قواعد برخوردها در یک محیط اجتماعی چیست.
38. تواناییام در پیشبینی رفتار دیگران خوب است.
39. از نظر احساسی، درگیر مشکلات دوستانم میشوم.
40. اغلب، حتی اگر با دیدگاه یک نفر موافق نباشم، دیدگاهش را کامل میفهمم و بهرسمیت میشناسم.