زیگموند فروید: خوب یا بد، فروید کاشف ژرفاها!
زندگی نامه زیگموند فروید:
در زمان تولد فروید یک زن روستایی به پدر و مادر وی گفته بودند که او روزی مرد بزرگی خواهد شد. این داستان را والدین فروید بارها و بارها برای فروید روایت کردند و این شاید یکی از دلایل جاه طلبی فروید باشد .
فروید در گزارشات خود بیان کرده است که دلبستگی زیادی به مادرش داشته و در او همیشه احساس خصومت نسبت به پدرش بوده است. پدر فروید یک تاجر خردهپا بوده و بیشتر اوقات شکست در کار داشته است.
فروید تصمیم به تحصیل می گیرد و یکی از رشته های که می تواند هم جاه طلبی وی را تامین کند و هم وضعیت مالی وی را بهبود بدهد پزشکی بوده است. او در رشته فیزیولوژی تحصیل می کند اما ان را کافی نمی داند.
از جوانی فروید سومصرف کوکایین و سیگار را آغاز کرد و مصرف کوکایین را به همه توصیه می کرد زیر ان را یک ابزار مفید می دانست. شاید هم توصیه فروید در گسترش کوکایین در اروپا بی تاثیر نبوده است. در کتاب تاریخچه روانشناسی نوشته مورتون هانت بیان شده که فروید بعد از اون هم مصرف کوکایین و سیگار برگ رو داشته.
به خصوص سیگار که بر بیماری سرطان فک وی اثر داشته تا جایی که برای درمان تحت ۳۳ عمل جراحی قرار گرفته بود. اما مصرف سیگار رو کنار نگذاشت.
نظریه زیگموند فروید:
یکی از مباحث اصلی نظریه فروید بحث درباره غرایز و تاثیر آن بر روان و رفتار ما است. غرایز نیروی برانگزاننده و محرک هستند. به عنوان مثال گرسنگی »»» تبدیل به انرژی جسمانی می شود و سپس»»» توسط ذهن تبدیل به میل می گردد.
این میل یا غریزه سبب می شود که ما برای کاهش تنش و رسیدن به تعادل تلاش کنیم و ما را به حرکت وا می دارد. ارگانیسم همیشه در حال تنش است و تلاش می کند که این تنش – غریزه – را کاهش و به تعادل برساند.
دو نوع غریزه:
غریزه زندگی: برای لذت و بقای گونه است – مانند میل جنسی
غریزه مرگ: میل به کشتن، فتح کردن و مردن – مانند پرخاشگری
یکی دیگه از اصطلاحات دیدگاه فروید لیبیدو یا همون انرژی روانی است که این انرژی روانی در سنین مختلف زندگی به مکان های مختلف از بدن اختصاص پیدا می کند.
سه سطح شخصیت:
بخش دیگر درباره نظریه زیگموند فروید مربوط به سه سطح شخصیت است.
۱- هشیار:
همون قسمتی از کوه یخ که بیرون از آب است و همیشه می توانیم اون رو ببینیم.
هشیار همیشه در دسترس است و ما نسبت به اون آگاهی و ادراک دائم داریم
۲- نیمه هشیار:
قسمتی از کوه یخ است که با کمی پایین رفتن آب قابل مشاهده خواهد بود. نیمه هشیار با کمی جستجو می تواند برای ما در دسترس قرار بگیرد . مانند خاطرات و اتفاقات زندگی که برای ما به صورت مداوم قابل مرور هستند.
۳- اما سطح ناهشیار:
همون قسمت بزرگی از کوه یخ که در زیر آب است و در دید ما نیست . این بخش بزرگ کوه یخ است که کشتی تایتانیک را غرق کرد و باعث شد که از تماشای فیلم تایتانیک لذت ببریم. ???
ناهشیار مخزن غرایز ما است و هر آنچه را که سرکوب، انکار و .. کرده ایم در این قسمت قرار دارد و بر بیشتر رفتار و تفکر ما تاثیر دارد بدون اینکه متوجه آن شویم و آن را مشاهده کنیم!
سه ساختار شخصیت:
اما سه ساختار شخصیت از دیدگاه زیگموند فروید:
۱- نهاد: ID
۲- خود: Ego
۳- فراخود: SuperEgo
نهاد: همان بخش ناهشیار ما است که به دنبال ارضای فوری نیازها و غرایز و بر طبق اصل لذت و دوری از درد عمل می کند.
نهاد انرژی سایر ساختارها را نیز تامین می کند. نهاد مخزن غرایز است.
خود: انرژیاش را از نهاد می گیرد و بر طبق اصل واقعیت عمل می کند. خود نیازهای نهاد را تعدیل یا تغییر می دهد و در نهایت تامین می کند. خود ارباب منطقی شخصیت است و غرایز را بر اساس منطق ارضا می کند.
بین نهاد و خود همیشه جنگ و درگیری است که اگر این تعارض حل نشود تبدیل به اضطراب روان رنجور می شود. اضطرابی که فرد تلاش می کند یا از آن فرار یا اجتناب و یا از طریق مکانیسم های دفاعی حل کند. چون ارگانیسم همیشه در جستجوی تعادل است و از تنش بیزار است!
ساختار سوم شخصیت فراخود است:
وجدان: همان که والدین با خاطر انجام برخی رفتار ها ما را تنبیه یا سرزنش کرده اند و اکنون درونی سازی نمودهایم و در همه سنین با ما خواهد بود.
– خودآرمانی: تشویق و تحسین های دیگران از ما است که سبب می شود فردی مانند فروید جاهطلبی بالای داشته باشد!
فراخود: غیر منطقی است و مانند خود با خواسته های نهاد کنار و سازش نمی کند بلکه آن را سرکوب کرده و از غرایز نهاد جلوگیری می کند. هدف فراخود کمال اخلاقی است. فراخود همان عقاید و باورهای والدین و اطرافیان است.
تعارضی که بین نهاد و فراخود است نیز سبب اضطراب در فرد می شود که آن را اضطراب اخلاقی می نامند. اید – نهاد – قسمتی از وجود ما است که شامل غرایز است و صرفا می خواهد! ایگو – خود – قسمت دیگری است که مجری خواسته های بی حد و اندازه نهاد است و همیشه امیال نهاد رو تامین می کند.
اگر انسان شامل نهاد و خود باشد با یک حیوان فرقی ندارد در نتیجه ما ساختار دیگری داریم که همیشه مجری نیست بلکه امیال و غرایز ما رو بر اساس فرهنگ و هویت اجتماعی و جامعه برآورده می کند. این بخش سوپرایگو یا فراخود/ فرامن است. سوپرایگو همیشه این چالش را دارد که آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسندید!
وقتی که نهاد به دنبال کاهش تنش گرسنگی است آیا خود باید این مهم را به هر قیمتی انجام دهد حتی با دزدی؟! اینجا فرامن به میدان می آید همان عقاید و باورهای جامعه و مراقبین اولیه که در فرد درونیسازی شده اند.
وقتی این تعارضات بیشتر می شود ما به سمت استفاده از مکانیسم های دفاعی می رویم. مکانیسم های دفاعی ابزارهای هستند که هدف آنهاتحریف و انکار واقعیت هستند. پس ما مکانیسم دفاعی سالم و صد در صد خوب نداریم! مکانیسم های دفاعی سبب می شود تنش کاهش یافته و ارگانیسم به تعادل برسد! تعادلی سخت و جانکاه!
مکانیسم های دفاعی :
۱- واپسرانی : این مکانیسم دفاعی پایه ای است و ایگو/خود/من اساسا اجازه نمی دهد که یک میل/غریزه یا آرزو به سطح آب بیاید – وارد سطح هشیاری شود – مثال کوه یخ را به یاد آورید .
در این مکانیسم اصلا فرد اطلاع ندارد – تاکید می کنم اطلاع ندارد – که چنین میل یا خواستهای دارد. و یا اینکه به محض مشاهده چنین خواسته ای سوپرایگو/فرامن/فراخود محکم میزنه تو سرش و اون رو دوباره می فرسته زیر آب!
۲- مکانیسم سرکوبی: رایج ترین مکانیسم است که فروید – آنا فروید – از اون نام می برد . در این مکانیسم فرد خاطراب دردناک رو فراموش می کند چنانکه در ظاهر هیچ گاه این مشکل پیش نیامده است.
۳- مکانیسم انکار: فردی رو در نظر بگیرید که مشکلات پزشکی زیادی دارد اما اینکه با ادامه این روند مرگ او نزدیک است را باور ندارد یا برخی خانوادهها پس از مرگ فرزندشان اتاق او را به همان شکل قبل نگهداری میکنند.
۴- مکانیسم واکنش وارونه: تبدیل نفرت به عشق. یعنی عکس آنچه هستیم را به دیگران نشان می دهیم.
نمونه اون رو در شعر زیر از حافظ در بخش غزلیات داریم. که البته دچار لیبلینگ نشویم!
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند.
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند.
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند
حافظ – غزلیات
۵- مکانیسم من نبودم، دستم بود، تقصير آستينم بود!:
مکانیسم فرافکنی: در این مکانیسم اشتباهات خود را به گردن دیگران می اندازیم و خود را پاکتر از دیگران می پنداریم!
۶- واپس روی:
همه ما کودکی داشته ایم که امن بوده است و مراقبین اولیه ما به همه نیازها و خواسته های ما توجه می کردند خوب چه اشکال دارد در مواقع مشکل و تعارضات به همون وضعیت کودکی برگردیم تا شاید کسی دوباره نیازهای ما رو برآورده کند. بازگشت به کودکی امن رو واپس روی می گویند.
۷- مکانیسم گربه دستش به گوشت نمی رسه، میگه بود میدهد! – دلیل تراشی –
قابل قبول کردن رفتار با تعبیر متفاوت که آسیبی به ساختار شخصیت وارد نشود. شاید شما هم از چنین جملاتی استفاده کرده باشید: اصلا نمی خواستمش، از اول هم دوستش نداشتم . گفته بودم که ….
در این مکانیسم هم سرخوردگی خودمون رو کاهش می دهیم و شاید از بین ببریم هم اینکه انگیزه رفتار خودمون رو جامعه پسندتر می کنیم.
– اگر هم دعوتم می کردن ، نمی رفتم با اون وضعشون!
۸- نتونستم سر شوهر/همسرم دق و دلی ام رو خالی کنم سر بچه خالی کردم!
مکانیسم جابجایی:
رفتار ما بیشتر به سمت شی یا فردی که غیرتهدید کننده و در دسترس است هدایت می شود.
۹- فرد زورمند و پرخاشگری که وارد ورزشهای رزمی میشود و انرژیاش را آنجا تخليه میکند.
مکانیسم والایش: به دنبال سازش و کنار آمدن است. ارضا غرایز از شیوههای جامعه پسند.
زیگموند فروید در این زمینه به نکته دیگری اشاره دارد : عشق و نوع دوستی هم گونهای از والایش هستند. فرد به دنبال ارضا غریزه جنسی است و برای اینکه توسط جامعه سرزنش نشود ، عشق را نشان می دهد!
نمی دونم شاید اینطوری باشد! 🙁
مکانیسم های دفاعی زیاد هستند که بیشتر آنها توسط نوفرویدیها و بخصوص دختر فروید، آنا تدوین شده اند. درباره مکانیسم های دفاعی در کتاب ۱۰۱ مکانیسم دفاعی،انتشارات ارجمند ترجمه غلامرضا جوادزده بیشتر بخوانید.
یکی از اشکلات اساسی که بر مترجمان و انتقال دهندههای نظریه فروید مطرح می باشد استفاده از واژه “جنسی” می باشد. فروید از واژه لیبیدو برای مفهوم انرژی روانی استفاده کرد انرژی که در دوره های مختلف رشد در قسمت مشخصی اثر بیشتری دارد.
اینکه غریزه جنسی بر همه وجود ما تاثیر دارد تنها به این معنا است که چون نهاد/اید که در همه ما به صورت عمومی وجود دارد به دنبال لذت است . فروید این مهم را بکار برد تا مفهوم لذت را به خوبی انتقال دهد.
اما مترجمان و … این واژه را هم چون پتکی بر پیکره روانکاوی زیگموند فروید کوبیدند. لذتی که در هر سنی در یک محدوده رشد و تمرکز بیشتری دارد. گاهی در اطراف دهان، زمانی در قسمت معقد و برخی اوقات در قسمت دستگاه تناسلی! چون این قسمت ها تبدیل به منبع لذت برای کودک می شوند.
اما، نهاد بخش عمومی شخصیت ما است که در همه افراد به یک شکل وجود دارد. به دنبال لذت و اجتناب از درد! خود و فراخود بخش اختصاصی هر فردی است که محصول ویژگیهای فردی و محیطی است که فرد در اون زندگی می کند.
نهاد بر اساس فرآیند نخستین عمل می کند! یعنی اینکه تنها یک هدف دارد کسب لذت! اما خود/ایگو بر اساس فرآیند ثانویه عمل می کند و ارضا هر میل و غریزه را بر اساس واقعیت ، خرد و منطق انجام می دهد.
اکنون به بحث رشد روانی – جنسی می رسیم. فراموش نکنید استفاده از واژه جنسی به معنا لذت است نه صرفا معنا لغوی اون!
مراحل رشد روانی – جنسی:
۱- مرحله دهانی:
لذت کودک در سنین ۱-۲ سالگی در محدود دهان قرار دارد. این مرحله را کودک به دو شکل می گذراند:
A: جذب دهانی: فرو بردن – اگر ارضای زیادی برای کودک توسط مراقبین اولیه صورت گیرد شخصیت وی در بزرگسالی به صورت فردی ساده لوح و زودباور خود را نشان می دهد.
اما اگر در این مرحله تثبیت شود و نتواند به خوبی این مرحله را بگذراند تمایل شدیدی به نوشیدن، خوردن و سیگار کشیدن پیدا می کند .
هم چنین بوسیدن ??
B: پرخاشگری دهانی: کودکی مدام تف می کند یا دندان می گیرد. تثبیت در این مرحله وی را تبدیل به شخصیتی بدبین، پرخاشگر و حسود می کند.
۲- مرحله معقدی: در حدود سنین ۲-۳ سالگی منبع لذت ناحیه معقد می شود و کودک از نگهداری مدفوع خویش کسب لذت می کند. اگر بدین شکل عمل کند تبدیل به فردی لجوج و خسیس می شود.
اما اگر در هر جا و مکانی که حال کرد ادرار و مدفوع کند فردی پرخاشگر معقدی نام می گیرد.
هم چنین اگر مراقبین اولیه بیش از حد برای آداب توالت رفتن و نظافت به کودک فشار بیاورند انتظار شخصیت وسواسی یا شلخته را از کودک باید داشت.
۳- مرحله آلتی: کودک به کاوش در نواحی تناسلی خود می پردازد و در این مرحله عقده الکترا و ادیپ ظهور می کند.
ادیپ: پسر به مادر تمایل پیدا می کند اینکه بیشتر کنار وی باشد و در آغوش مادر جای گیرد اما او یک رقیب دارد: پدر!
بین این دو تعارضی برای تصاحب مادر شکل می گیرد و در نهایت پسر با همانندسازی با والد هم جنس – پدر – این مرحله را می گذراند اما با یک ترس اینکه مبادا توسط پدر اخته شود . فروید این ترس از اخته شدن را عقده ادیپ می نامند.
مفهوم دیگر در این مرحله عقده الکترا است:
دختر از اینکه مانند پسر آلت تناسلی ندارد احساس شرم دارد و رشک آلت تناسلی دارد.
این مرحله دختر تمایل به رابطه بیشتر با پدر دارد ولی او هم رقیبی دارد: مادر!
در نهایت دختر یا همانندسازی با والد هم جنس – مادر – این مرحله را می گذراند
اگر پسر یا دختر در این مرحله تثبیت شود تبدیل به شخصیت خودشیقته می گردد.
۴- مرحله نهفتگی: کودک رو به سوی تحصیل، ورزش و سرگرمیهای دیگر دارد یعنی همان والایش کردن. سنین ۵ تا ۱۲ سالگی.
۵- مرحله تناسلی: دوران بلوغ. نوجوان اضطراب کمتری را تجربه می کند و رشد روانی وی به سمت عشق و رابطه با فرد دیگری و هم چنین به سمت کار کشیده می شود . برای همین فروید بیان می کند عشق نوعی مکانیسم دفاعی – والایش- است تا فرد در جامعه مورد نکوهش قرار نگیرد.
نکات مهم نظریه زیگموند فروید:
– هدف روانکاوی برگرداندن ناهشیار به هشیار است.
– برای ارزیابی بیماران بیشتر از دو نوع تکنیک تداعی آزاد و تحلیل رویا استفاده می شود.
– مقاومت : یعنی خودسانسوری و جلوی ابراز واژه ها را گرفتن
– انتقال: مراجع احساسات خود به فرد دیگر را به درمانگر انتقال می دهد
– انتقال متقابل: درمانگر احساسات خود را به بیمار انتقال می دهد.
– روش پژوهش فروید: موردپژوهی بوده است.
ایرادات بر دیدگاه زیگموند فروید:
– نظریات فروید صرفا بر پایه افرادی بود که به وی مراجعه کرده بودند و همین ضعف در اصل تکرارپذیری علم را مطرح می کند.
– بیشتر کار فروید بر روی یک جامعه کوچک بوده است.
– فروید هیچ گاه در حین جلسات یادداشت برداری نمی کرد و این کار را به شدت محکوم می کرد و در انتهای هر جلسه – روز – بر اساس انچه در ذهن داشت یادداشت های را می نگاشت. هم کار توسط دیگران مود انتقاد قرار گرفته چون ممکن بود فروید دچار اشتباه و سوگیری در یادداشت برداری شود.
سلام
نکته اول که اعتبار این متن را زیر سوال میبرد و مغرضانه بودن نوشته را مشخص میکند این است که نویسنده گزارش کرده است که فروید هروئین مصرف میکرده در هیچ منبعی ما چنین چیزی نداریم
حامد عزیز:
برای مطالعه بیشتر در این مورد به کتاب تاريخ روانشناسي نوين نويسنده: دوان پي شولتز – سيدنی مراجعه نمایید.
سلام
ممنون از شما
من آن و دیگر منابع را مطالعه کرده (بیشتر از 10 سال من در زمینه روانکاوی تحقیق و پژوهش می کنم) به آنها واقفم ولی در همان منبع هم که شما معرفی کردید چنین چیزی نیست
حامد عزیز:
محتوی زیر رو با دقت بیشتر بخوانید. در این باره منابع پیشنهادی رو با دقت بیشتری مطالعه کنید.
http://www.freudfile.org/cocaine.html
سلام
در مورد مصرف کوکائین درست است که فروید آن را مصرف میکرده، اما مصرف هروئین اشتباه است که شما در متن به هروئین اشاره کردید
بله این مورد رو در ترجمه و تایپ اشتباه کرده ایم و در تمام مطلب این مورد اصلاح گردید.
حامد عزیز سپاس از توجه خوب تان
ممنون عالی بود