زار ؛ از بادهایی که سیاهپوستان را روانی میکند، چه می دانید؟ {به همراه کلیپ}
ارواح و به خصوص “ارواح خبیث” همچون تارهايی نامریی زندگی سیاهان و ساحلنشینان حاشیه خلیج فارس را تحت کنترل خود دارند. ارواح از نیروی مافوق بشری برخوردارند و انسان علاوه بر نیروی جسمي به قدرت ديگری نیازمند است تا بتواند با آنها مقابله کند و در اين زمان نیروهای مافوقطبیعي به ياری انسان ميآيند و به شیوههای مختلف چون دعاها، تلاوت آيات قرآن، آهنگها و آوازهای جمعي ارواح را از تن بیمار خارج ميکنند و او را از مرگ نجات ميدهند.
مردم محلی پزشک شهری و درمان علمياش را به کار نمیگیرند و تنها معالجه با دستهای شفابخش باباها و ماماهای پیر را موثر ميدانند. اعتقاد بر اين است که تعدادی از اين ارواح خبیث همراه با مهاجرت سیاهپوستان در دوران بردهداری از آفريقا به جنوب ايران آمدهاند و گروهي نیز در تمام طول تاريخ همراه با ساکنان اصلي اين سرزمین زندگي کردهاند. تمام موجوداتي که به چشم نمیآيند، “باد” و “هوا” هستند، بادهايی که ميتوانند خوب و بد، مسلمان و کافر، صاف و ناصاف و بینا و نابینا باشند. اگر کسي گرفتار يکی از اين بادها شود و بتواند رهايي يابد به جرگه “اهل هوا” درمیآيد. جادو درمانگر با استفاده از نیروی مافوقطبیعی خود، بیماران بادزده را درمان و آنها را به گروه اجتماعي جديدی وارد ميکند. بیمار مانند درمانگرش هويت اجتماعي تازهای میيابد و ممکن است روزی يک بابا يا ماما شود.
از ديدگاه روانشناسي، برخي از علائم بادزدگی نشانهای از جنون يا طبیعت هیستريک تعريف شده است و اين علائم احتمالا از اختلالها و واکنشهای روانی فرد در برابر فشارها و تنشهای ناشی از وضعیت اجتماعي او ناشي ميشود. آيین زار به عنوان جايگزيني برای توضیحات روانشناختیمتعارف، نوعي تفسیر از بیماری در اختیار میگذارد که علم توان معالجه آن را ندارد.
موضوع “زار” در ادبیات انسان شناسی ايران، نخستین بار در اثر غلامحسین ساعدی (۱۳۵۵) مورد بحث قرار گرفت. اهل هوا نخستین کتابی بود که در قالب يک مونوگرافی به گزارش اين موضوع در ايران پرداخت. کتاب زار و باد و بلوچ از علي رياحي (۱۳۵۶) گزارشی فشرده از نمونههای آيین زار در سیستان و بلوچستان به دست میدهد. محمدرضا درويشی به بررسی جنبه موسیقايي اين آيین در آثار خود پرداخت. يکي از تحلیلیترين مقالات در زمینه بررسي آيین زار به علی بلوکباشی در نامه انسانشناسي تعلق دارد که ساختار هويت را در آيین زار به بحث نهاده است.
آنچه را که امروزه نتیجه فعالیتهای مغزی می دانیم، در روزگاران گذشته معلول قدرتهای مافوقطبیعی تعريف می شد. “بدی” و بیماری نتیجه تسخیر “ارواح خبیثه” و درمان آن منحصر به خارج کردن آن ارواح از بدن شخص مبتلا بود، اين کار از طريق نیايش، خواهش، تضرع، احترام، نذورات، ارعاب، اعتراف و سرانجام دلجويی از خدايان، طي مراسمي ويژه انجام میگرفت. گروهی ديگر بر اين باور بودند که بیماران روانی از يک نوع تقدس و نظرکردگی برخوردار هستند و مداخله ممکن است موجب آسیب ديدن فرد دخالت کننده شود. به مرور زمان با تجربه های مداوم و پیدايش اعتقادات گوناگون، توجیهاتی در زمینه شناخت و درمان بیماریها به وجود آمد.
در میان اهل هوا در جنوب ايران، هر بادی جادو ـ پزشک خاص خود را دارد که به نام آن باد خوانده میشود. مثل بابازار، مامازار، بابانوبان و مامانوبان. برخي از اين جادو ـ درمانگران با چند باد مختلف ارتباط دارند و میتوانند آنها را تسخیر و رام کنند. در میان باباها و ماماها نوعي سلسله مراتب برقرار است که منزلت هر يک بر اساس آن در جمع اهل هوا آشکار میشود. مرتبه هر بابا يا ماما به شمار خونهای قربانیهایی که در مجالس جنزدايی خورده است، شمار خیزرانهایی که در اختیار دارد و همچنین تعداد و قدرت و بزرگی ارواحی که او را تسخیر کردهاند بستگی دارد. اين موارد درجه قدرت جادویی، تجربه و توفیق بابا يا ماما را در تسخیر و رام کردن بادها، به خصوص بادهای شرير، نشان میدهد. درمانگران برای احضار باد يا روح حلولکرده در بیمار و فرونشاندن رفتارهای هیجانآمیز، نابهنجار و اضطراب شديد بیمار مراسمی آئینی برپا میکنند (ساعدی، ۱۳۵۵).
مردم جنوب و جنوب شرقی ايران، به ويژه مردم بندرها و جزاير خلیج فارس ارواح و اجنه را به صورت باد میپندارند و معتقدند که باد يا جن ـ باد، در درون جسم آدميزادگان میرود و آنان را تسخیر و گرفتار و به اصطلاح “باد زده” و “هوایی” ميکند. بادها بنابر حوزه جغرافیایی، شکل، ويژگی و شیوه عمل به چند گروه تقسیم میشوند. ساعدی بادهای پراکنده در سواحل و جزاير خلیج فارس را به هفت گروه، باد زار، باد نوبان، باد مشايخ، باد جن، باد پری، باد ديو و باد غول (۱۳۵۵) و رياحي بادهای پراکنده در بلوچستان را به پنج گروه، زارها، بادها، جنها، ديوها و مشايخ (۱۳۵۶) تقسیم میکند. کسانی را که يک يا چند بار به تسخیر اين بادهای جادويی و بیماریزا درآمده و درمان شدهاند، اصطلاحاً “اهل هوا” مینامند. اهل هوا در تمام عمر، اين بادهای رامشده را با خود دارند و وسیله ارتباطی آنها هستند. اهل هوا تا زمانی که خواستهها و نیازهای اين بادها را برآورده میکنند، در امان هستند.
شباهتهای بسیار بین اعتقاد به زار و نحوه برگزاری اين مراسم در کشورهای مختلفی مانند ايران، سودان، اتیوپی، مصر و عربستان وجود دارد کشورهايی که در حال حاضر و گاه حتی در گذشته فاقد مرزهای مشترک جغرافیايی بودهاند و در عصر حاضر نیز الزاماً رابطه نزديک فرهنگی، سیاسی و اجتماعی با هم ندارند. حضور غالب سیاهپوستان در قالب رهبران زار و نیز مبتلايان آن، اين انديشه را قوت میبخشد که زار از يک نقطه شروع و به مناطق ديگر انتقال يافته است . مدارک و شواهد موجود حاکي از آن است سیاهپوستان آفريقايي که به عنوان برده به جزيره خارک آمده بودند آغازگر مراسم زار بودهاند، مراسم با لحن موسیقايي، همراه با سازها و اعتقادات خاص سیاهپوستان به نوعی با فرهنگ و باورهای ساکنان جزيره آمیخته و در کنار ديگر مراسم خارک از جايگاه ويژهای برخوردار شده است.
ویدئو:
برای تماشای ویدئو مراسم زار اینجا کلیک نمایید.
منابع:
درويشی، محمدرضا (1384). دايرهالمعارف سازهای ايرانی، جلد دوم، چاپ اول، تهران، نشر ماهور.
رياحی، علی (۱۳۵۶). زار، باد، بلوچ، تهران، انتشارات طهوری.
ساعدی، غلامحسین(۱۳۵۵). اهل هوا، چاپ دوم، تهران، انتشارات امیرکبیر.