مصاحبهای با هریت لرنر (Harriet Lerner) ، نویسنده، روانشناس و روان درمانگر درباره هنر معذرت خواهی
مجله روانشناسی امروز: خانم لرنر، شما آخرین بار کی معذرت خواهی کردید؟
.لرنر: امروز صبح، از همسرم معذرت خواهی کردم
ر.ا.: آیا زیاد پیش میآید که مجبور باشید از همسرتان عذر خواهی کنید؟
لرنر: مثل بسیاری از افراد، من نیز در رابطه با همسرم خیلی وقتها رفتار نادرستی دارم. بعد از ۴۵ سال ازدواج، بله زیاد پیش میآید که از یکدیگر معذرت خواهی کنیم. بعد از این مدت در این کار خبره شده ایم.
ر.ا.: آیا انسان خود را با معذرت خواهی آسیب پذیر نمیکند؟
لرنر: بله. در وهله اول نمیدانم که آیا دیگری عذر مرا قبول میکند یا نه. و آیا میبایست با کوهی از انتقادات مواجه شوم؟ اما یک معذرت خواهی خوب، در میان مدت- طبق تجربه شخصی خودم و همینطور تجربه از کار رواندرمانی- باعث بالا رفتن احترام من نسبت به خودم میشود و البته بالا رفتن احترام دیگران نسبت به من. بنابر این یک معذرت خواهی جدی و واقعی ما را کوچک نمیکند. مگر اینکه بخواهیم به وسیله یک عذر خواهی- به هر قیمتی – از اختلاف و بحث اجتناب کنیم، وقتی که با معذرت خواهی تنها کوتاه میآییم که آتش بس برقرار شود. البته در مقوله معذرت خواهی تفاوتهایی بین زنان و مردان وجود دارد.
ر.ا.: چه تفاوتهایی؟
لرنر: برای مردان عذرخواهی به مراتب سخت تر از زنان است. به همین دلیل که عنوان کردید، به دلیل ترس از ضعیف و کوچک جلوه کردن. اما مسئولیت پذیری در روابط شخصی یا شغلی یا در خانواده، بر این اساس است که بتوان رفتار خود را از بیرون دید و برای آنها احساس پشیمانی کرد و این پشیمانی را ابراز کرد. همانطور که گفتم، عذرخواهی به هیچ وجه علامت کوچکی و ضعف نیست، حتا اگر گاهی چنین حسی دارد.
ر.ا.: شما (در کتاب خود) نوشته اید که معذرت خواهی یک هدیه سهگانه است؛ هدیه به خود، هدیه به طرف مقابل، و هدیه به رابطه. منظورتان چیست؟
لرنر: اول اینکه عذرخواهی یک هدیه به دیگری است. با عذرخواهی به دیگری این امکان را میدهم که در رابطهاش با من احساس امنیت و پشتیبانی شدن داشته باشد. ما با عذرخواهی به دیگری نشان میدهیم که احساسات او برایمان جدی است و مسئولیت اشتباه خود را به عهده میگیریم. یک معذرت خواهی خوب به دیگری این حس را میدهد که در رابطه عدالت برقرار است و تصور او را از واقعیت تقویت میکند: “بله، احساس زخمی شدن تو و سرخوردگی تو معنایی دارد، و کارها و حرفهای من درست نبوده است”. با یک معذرت خواهی درست، همه اینها به طرف مقابل من انتقال پیدا میکند. من این پیام را میدهم که میخواهم بخشی از رنج او را بگیرم و به دوش بکشم، و این قول که کار اشتباهم را تکرار نمیکنم.
ر.ا.: و هدیه به خود؟
لرنر: این مربوط میشود به حس احترام من نسبت به خودم؛ به بلوغ رسیدن معنایش این است که میتونم خودم را ابژکتیو ببینم و برای عملکردم مسئولیت قبول کنم.
ر.ا.: منظور از هدیه به رابطه چیست؟
لرنر: ما در طول زندگی دوباره و دوباره دیگران را زخمی میکنیم و از سوی آنها زخمی میشویم. بنابراین معذرت خواستن و معذرت پذیرفتن تا لحظه آخر زندگی مهم خواهد بود. روابط بین انسانی، رابطه بین دو همکار، بین دو دوست، یا رابطه عاطفی و عاشقانه، بسیار تراژیک میبود اگر ما قابلیت و توانائی عذرخواهی را نداشتیم. ما همه انسانیم، با کاستیها و اشتباه هایمان. یک عذرخواهی خوب میتواند شفا بخش باشد و رابطه بین دو نفر را تحکیم کند. اما نبود عذرخواهی، یا عذرخواهی ناموفق شکاف ایجاد میکند یا حتا میتواند باعث پایان یافتن یک دوستی شود.
ر.ا.: تا جایی که به یاد میآورم، مادرم هرگز نمیتوانست از ما بچهها برای کاری عذر خواهی کند. وقتی کتاب شما را
می خواندم، به یاد آوردم که او به خاطر این ناتوانیاش در عذرخواهی، در لحظههای حساس زندگیاش نتوانست به دیگران نزدیک شود.
لرنر: معمولا انسانهایی که بیشترین درد و اندوه را برای دیگران فراهم میکنند، همان کسانی هستند که توانائی معذرت خواهی را ندارند. چون برای عذرخواهی صادقانه، فرد نیاز به مبنایی منسجم دارد، پایه محکمی که ریشه در عزت نفس دارد. تنها چنین کسی میتواند در رفتار خود تامل کند و به خودش با فاصله بنگرد.
ر.ا.: معنی حرف شما این است که میبایست خود را دوست داشته باشم تا قادر به عذرخواهی باشم؟
لرنر: البته. برای فهمیدن اشتباهاتی که به دیگران ضربه زده است، نیازمند به عزت نفس و ارزش دادن به خود هستیم. کسانی که قادر به عذرخواهی نیستند، بر لبهای باریک بالای دره عدم عزت نفس بالانس و مقاومت میکنند.
ر.ا.: میتوانید دقیقتر توضیح دهید؟
لرنر: به عنوان مثال من با افراد زیادی سر و کار داشتهام که از پدر و مادر خود انتظار عذرخواهی برای کارهایی که در کودکی با آنها کرده بودند داشتند. امیدی که برای بسیاری از آنها هیچوقت برآورده نمیشود، و این ربطی ندارد به اینکه آن پدرو مادرها فرزندان خود را دوست داشته اند یا دارند. توانائی پشیمان شدن و عذرخواهی کردن (پس به دوست داشتن دیگری لزوما مربوط نیست، بلکه…) با عزت نفس و دوست داشتن خویش مربوط است. کسی که از خودش شرم میکند، افکار مسمومی نسبت به خود دارد، افکاری شبیه: من انسان بدی هستم، من لایق دوست داشته شدن نیستم، من برای فرزندم پدر یا مادر بدی بوده ام…قادر به عذرخواهی کردن نیست. ما میتونیم برای کاری که کرده یا نکرده ایم، برای حرفی که زده یا نزده ایم عذرخواهی کنیم، اما نمیتوانیم و نمیبایست برای کسی که هستیم عذرخواهی کنیم.
ر.ا.: آیا معذرت خواهی بین دو همکار، دو دوست، و دو نفر که در یک رابطه هستند با هم فرق دارد؟
لرنر: البته که در یک رابطه کاری نیز مهم است که برای عملکرد خود مسئولیت قبول کنیم و همیشه راه ساده مقصر شمردن دیگران را انتخاب نکنیم. اما بهتر است دقت کرد که در محیط کاری بیش از حد عذرخواهی نکنیم. به خصوص زنان، که عادت دارند بسیاری از مسائل عاطفی خود را با خود به محل کار حمل کنند، در حالیکه جایشان آنجا نیست. مساله اساسی در رابطه همکاری، انجام دادن درست کار به طور مشترک است. در یک رابطه عاطفی یا عاشقانه یا خصوصی، مساله مهم نزدیک شدن به یکدیگر، ایجاد نوعی “حقیقت مشترک” است. در چنین رابطهای برای رسیدن به آشتی و هارمونی، خیلی بیشتر به عمق میرویم. در اینجا عذر خواهی یک اتفاق لحظهای نیست، بلکه مانند دوی ماراتونی است که چیزهای دیگری نیز به آن تعلق دارد، مانند خوب گوش کردن یا به دیگری فضا دادن برای ابراز رنج و آزردگی خود. من به آن نام “صندلی داغ” میدهم.
ر.ا.: صندلی داغ؟
لرنر: من باید احساس رنجش و آزردگی و سرخوردگی که طرف مقابل در برابرم ابراز میکند را طاقت بیاورم. اینکار به یک عذرخواهی درست در یک رابطه عاطفی یا دوستانه تعلق دارد. اما چنین چیزی در یک رابطه کاری مشکل ساز است.
ر.ا.: معمولترین اشتباه در عذر خواهی چیست؟
لرنر: استفاده از کلمه “اما”! مثلا: “من متاسفم که …کار را کردم، اما تو هم …کار را کردی”. این کلمه همه صداقت و جدیت یک عذرخواهی را از بین میبرد و هیچ تفاوتی نمیکند که بعد از آن چه جملهای بیاید، حتا اگر کاملا درست و واقعی باشد. این کلمه که در میان بسیاری از عذرخواهیها میخزد، با خود معنای توجیه و کم اهمیّت جلوه دادن عملکردمان را به دنبال دارد و عذر خواهی ما را ضعیف میکند. اشتباه دیگر این است که به خاطر احساسی که طرف مقابل پیدا کرده است عذر خواهی کنیم.
ر.ا.: مشکل اینکار چیست؟
لرنر: وقتی من میگویم: ” من متاسفم که تو را ناراحت یا عصبانی کردم” از قبول روشن و شفاف اشتباه خودم طفره میروم. وقتی به عنوان مثال میگویم: “متاسفم که تو در مهمانی عصبانی شدی چون زیر حرف تو زدم” این یک عذر خواهی واقعی نیست.
ر.ا.: فرم بهتر در این مثال چه میتوانست باشد؟
لرنر: “متاسفم که در مهمانی زیر حرف تو زدم. میدانم که از این کار خوشت نمیآید. میفهمم که کارم درست نبود. و میخواهم که دیگر پیش نیاید.” به زبان دیگر: یک عذرخواهی خوب بر روی عملکرد من تمرکز میکند و نه بر روی عکس العمل دیگری. برای کار خود عذرخواهی کنید، و تمام! البته یک عذرخواهی کامل هم، در صورتی که قرار نباشد رفتاری که به خاطر آن عذر خواهی میکنیم کمترین تغییری کند، کوچکترین فایدهای ندارد و یک عذرخواهی خالی خواهد بود.
ر.ا.: نظرتان درباره دادن شکلات، هدیه، دسته گل و یا فرمهای دیگر “پرداخت غرامت” در عذرخواهی چیست؟
لرنر: از دید من چنین فرمهای جبران خسارت به یک عذرخواهی موفق تعلق دارد. اگر من لیوان شراب را بر روی لباس دوستم خالی کنم و تنها یک “ببخشید” بگویم، بدون اینکه زحمت و خرج تمیز کردن آن را بر عهده بگیرم، این یک عذرخواهی ناقص خواهد بود و تاثیرزیادی نخواهد داشت. من اغلب از مراجعین (مرد) خود میشنوم: “من صد بار از همسرم عذرخواهی کرده ام، اما او نمیتواند موضوع را تمام کند”. روشن است که عذرخواهی نمیبایست تبدیل به وسیلهای برای ساکت کردن دیگری شود! همانطور که گفته شد معذرت خواهی (در رابطه شخصی و احساسی) یک دو مارتن است نه دو سرعت. چیزی که میتواند گاهی مشکل باشد. ما عموما به طور ناخود آگاه سعی در دفاع از خود داریم. اما حالت تدافعی گرفتن، کاملا نقطه مقابل درست گوش دادن و فهمیدن و درست ارتباط بر قرار کردن است. ما احتیاج به اراده قوی و صداقت در برابر خودمان داریم که بتوانیم خود را از تمایل به حالت تدافعی گرفتن رها کنیم.
ر.ا.: چطور میتوان این کار را انجام داد، چطور میتوان خود را از توجیه کردن خود هنگام عذرخواهی رهانید؟
لرنر: از همه مهمتر این است که دقیق گوش بدهیم. به این معنی که سعی کنیم هسته آنچه دیگری درباره رنج و احساسش میخواهد به ما بگوید را دریابیم. و سعی نکنیم واقعیتها را سر جایشان بگذاریم، یا اغراقها و بی دقتیهای درون گفتههای او را تصحیح کنیم! وقتی کسی که در برابر او عذر خواهی میکنید ناگهان سر خشمش را به روی شما باز میکند، تحریفها یا اغراقهای احتمالی درون سخنهای او را درک کنید، اما قلب خود را باز کنید و به آن چیزی در حرفهایش گوش بدهید که میتوانید بفهمید و برایتان قابل قبول است، حتا اگر تنها نیمی از حرفهای او باشد. کنجکاو باشید برای فهمیدن آنچه او حس میکند. از او سوال کنید. سعی کنید او را آنطور بفهمید که دوست دارید خود فهمیده شوید.
ر.ا.: به نظر کار سختی میآید.
لرنر: بله، من خوب میفهمم که میتواند مشکل باشد. برای خوب گوش دادن، نیاز به این است که کمی بر ذهن خود ترمز بزنیم؛ حرف او را قطع نکنیم، تصحیح نکنیم. شما می توانید در مورد چیزهایی صحبت کنید که نظر دیگری نسبت به آن دارید یا با آن موافق نیستید، اما لطفن این کار را در اولین جلسهٔ عذرخواهی انجام ندهید.
ر.ا.: آیا میشود برای همه چیز عذرخواهی کرد؟ یا چیزهایی وجود دارند که قابل عذرخواهی نیستند؟
لرنر: بعضی چیزها را مسلما نمیتوان با یک عذرخواهی جبران یا ترمیم کرد. یکی از دوستان من با اتومبیل از چراغ قرمز رد شده و بچهای را زیر گرفته که در همان لحظه از دنیا رفته است. او سعی کرد از خانواده کودک عذرخواهی کند، اما آنها نخواستند او را ببینند. هدف اصلی یک عذرخواهی نباید این باشد که من خودم احساس بهتری داشته باشم. همه عذرخواهیها پذیرفته نمیشوند.
ر.ا.: من چه زمانی حقی برای دریافت یک عذرخواهی دارم؟
لرنر: اگر شما از کسی انتظار عذرخواهی دارید، تقریبا هیچگاه آنرا اینطور به دست نمیآورید که از او تقاضا کنید. مهمتر این است که برای او شرح دهید که احساس شما چیست. مثلا: ” در صحبت قبلی مان حس کردم که احترام من حفظ نشده است و تحقیر شده ام” و نه اینطور که: ” تو خیلی پست و وقیح بودی”. از خودتان بگویید و سعی کنید مختصر و مفید باشد.
ر.ا.: من معمولا به دخترم میگویم:” لطفا پیش او عذرخواهی کن”، یا : “نگاه کن او از تو عذرخواهی کرده است”. آیا این خوب است؟ چطور میتوان به یک کودک عذرخواهی کردن را آموخت؟
لرنر: شما زمانی یک کودک را برای عذرخواهی کردن تربیت میکنید که بتوانید او را برای این کارش تشویق کنید و به او بگویید: “ممنون برای عذرخواهی ات”. این کاری است که کمتر پدر- مادری انجام میدهد. بلکه بیشتر اوقات بابت آن سرزنش هم میشوند. این باعث میشود آنها در برابر این موضوع آلرژی پیدا کنند.
ر.ا.: موقعیت را عوض کنیم؛ اگر کسی از من عذرخواهی کند، آیا وظیفه دارم اتوماتیک او را ببخشم؟
لرنر: البته که نه. نمیدانم در آلمان چگونه است، اما در آمریکا فرهنگ عمومی به مردم فشار میآورد که عذر خواهی را حتما قبول کنند و فرد را ببخشند. انگار که این تنها راه رها شدن از رنجی باشد که دیگری به او وارد کرده باشد: “پدرت را ببخش، او هر کاری که توانسته انجام داده! کلی زمان از آن وقت گذشته! خودت را از گذشته رها کن…” چنین موعظههایی از دید من بیش از حد داده میشوند.
ر.ا.: عذرخواهی پس همیشه چاره کار نیست؟
لرنر: البته که (با عذرخواهی) میتوان و میبایست از شدت قدرت کسی که آزار رسانیده کاهید. اما طرف مقابل موظف نیست رنج خود را درجا فراموش کند. من فکر میکنم اصرار شدید بر قبول عذرخواهی یا بخشندگی، فرد آسیب دیده را تنها تر و در خود فرو رفته تر میکند. از چنین اصرار شدیدی می بایست دست برداریم. مانطور که گفتم برای بعضی چیزها نمیتوان تنها عذرخواهی کرد
تو این زمینه بهترین هستین
لذت بردم
سایتتون هم خیلی زیباست