سبک دلبستگی چیست و چگونه اثر میگذارد؟ 3 سبک دلبستگی
سبک دلبستگی چگونه در همه زندگی ما تاثیر دارد؟ به همراه پرسشنامه آنلاین سبک دلبستگی
اگر در یک رابطه ی ناخشنود هستید، در دام الگوی روابط ناموفق افتاده اید و به نظر می رسد که نمی توانید زن یا مرد دلخواه خود را بیابید، این امکان وجود دارد که سبک دلبستگی شما علت موارد موجود باشد.
قبل از مطالعه ادامه این نوشته، لطفا پرسشنامه زیر را تکمیل و وضعیت خود را بررسی نمایید: سپس به ادامه خوانش بپردازید.
[button color=”green ” size=”big” link=”http://1farakav.com/test/%d9%be%d8%b1%d8%b3%d8%b4%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%a2%d9%86%d9%84%d8%a7%db%8c%d9%86-%d8%b3%d8%a8%da%a9%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%af%d9%84%d8%a8%d8%b3%d8%aa%da%af%db%8c/” icon=”” target=”true” nofollow=”false”]پرسشنامه آنلاین سبکهای دلبستگی[/button]
تصورات ما از روابط انسانی از نخستین ارتباطات ما شکل می گیرد. یعنی ارتباط ما با والدین یا مراقبت کنندگان اولیه. پی بردن به نوع سبک دلبستگی تان می تواند برای ریشه یابی مسائل شما در روابط صمیمی تان بسیار مفید باشد.
در حالت ایده آل، والدین تامین کننده ی احساس امنیت و آرامش فرزندان خود هستند و در این حالت کودکان می آموزند که به والدین خود اعتماد داشته باشند و به این باور می رسند که آن ها نیازهایشان را برآورده خواهند ساخت. چنین والدینی، هنگامی که فرزندانشان دچار غم یا ترس می شوند آن ها را آرام می سازند و در نتیجه ی این روند بین والدین و فرزندان پیوندی شکل می گیرد که منجر به ایجاد یک بنیان هیجانی امن و صحیح می شود.
پس از آن کودکان قادر خواهند بود که به کشف دنیای پیرامون خود بپردازند در حالی که اطمینان دارند والدینشان از آن ها محافظت خواهند کرد. به طور طبیعی انسان ها نیازمند آن هستند که با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و نسبت به هم وابسته شوند. در حقیقت بقای ما بر این امر وابسته است!
وابسته شدن به شخص دیگر، حتی در روابطی که بین بزرگسالان وجود دارد امری سالم و طبیعی است. هنگامی که بتوانیم دلبستگی سالم همراه با حس اطمینان را با دیگر اشخاص شکل دهیم، سالم تر و موفق تر خواهیم بود. دو مولفه مهم در دلبستگی اضطراب و اجتناب، زیاد یا کم است:
اضطراب یعنی: میزان حس ارزشمندی برای دوست داشته شدن است . اجتناب به معنی: دیگران را چقدر از نظر احساسی در دسترس میبینید. به شکل کلی سه سبک اصلی دلبستگی اولیه وجود دارد: ایمن، اجتنابی و اضطرابی.
سبک دلبستگی ایمن:
اضطراب کم- اجتناب کم: از داشتن رابطه ی نزدیک و صمیمی با دیگران احساس راحتی می کنید. به دنبال داشتن و حفظ روابط صمیمی و پایدار هستید. هنگام ابراز احساسات و نیاز های خود احساس راحتی می کنید.
سبک دلبستگی اجتنابی:
اضطراب کم- اجتناب زیاد: مراقب کنندگان اولیه ی شما سرد، غیر صمیمی و بی توجه بوده اند. در نتیجه شما به فردی مستقل و متکی به نفس تبدیل شده اید که تمایلی برای وابسته شدن به اشخاص دیگر ندارید. روابط نزدیک برای شما خفقان آور است و حس می کنید که استقلالتان را از دست می دهید.
هنگامی که احساس کنید رابطه ی نزدیک برایتان سخت و پرفشار خواهد بود، از صمیمی شدن اجتناب می کنید. به زمان زیادی احتیاج دارید تا صرف خودتان کنید. این امکان وجود دارد که در برابر تعهد مقاومت کنید.
سبک دلبستگی اضطرابی:
اضطراب زیاد- اجتناب کم: مراقبت کنندگانتان در پاسخگویی به نیازهای شما به شکل متناقض عمل کرده اند و برای برآورده شدن نیازهایتان مجبور بوده اید تلاش زیادی بکنید. برای داشتن رابطه ی صمیمی و نزدیک مشتاق بوده اید، اما علیرغم تلاشتان هیچگاه به اندازه ی کافی نتوانسته اید نزدیک بشوید.
به طور مکرر از شریکتان این سوال را می کنید که “آیا واقعا دوستتان دارد؟”، “آیا شما فردی دوست داشتنی هستید؟” .در واقع با پرسیدن این سوالات به دنبال یافتن اطمینان هستید. به بیان دیگر، دلبستگی اضطرابی با عناوینی مانند نیازمند یا چسینده توصیف می شود. شما به دنبال کسب توجه و اطمینان از طرف مقابلتان هستید در حالی که به شکل همزمان ممکن است تلاشهای شما او را فراری بدهد.
سبک دلبستگی ترکیبی:
اضطراب زیاد- اجتناب زیاد: در این وضعیت فرد ترکیبی از سبکهای دلبستگی اجتنابی و اضطرابی را دارد. رفتار و هیجانات فرد در موقعیتهای مختلف به صورت متفاوت دیده میشود.
به صورت کلی میتوان گفت که اگر در بین ۳ تا ۱۰ سالگی، تجربه خوبی از ارتباط با افرادی که در اطراف شما قرار دارند، داشته باشید با بیشتر افرادی که پس از آن نیز وارد زندگی شما میشوند، ارتباط خوبی خواهید داشت. البته شاید نسبت به غریبهها و افرادی که رفتارهای غیرقابل پیش بینی دارند؛ وضعیت متفاوت باشد؛ اما در کل میتوان گفت که روابط شی شما مثبت خواهد بود.
اگر در زندگیتان افرادی بوده اند که شما را ترسانده، نادیده گرفته و یا به طرق مختلف آسیبهایی را به شما وارد کرده اند، روابط شی شما خیلی مثبت نخواهد شد. در این حالت به همه مشکوک شده و از صمیمی شدن با افراد میترسید؛ زیرا از تایید و رد شدن توسط افراد مختلف واهمه دارید.
سبک دلبستگی ما چگونه بر زندگی مان در بزرگسالی تاثیر می گذارد؟
۱- سمیرا دختری است که پس از طلاق پدر و مادرش و ندیدن پدر برای مدت طولانی، دچار سبک اضطرابی در دلبستگی شده است. سالها بعد، پس از ازدواجش، مدام این سوال را از خود میپرسید که آیا شریک زندگی اش واقعا به او علاقه دارد؟ به همین دلیل همیشه سعی میکرد با شریک زندگی خود رابطه ای بسیار صمیمانه داشته باشد؛ زیرا به دلیل اتفاقاتی که در زندگی کودکی او رخ داده بود، باور داشت، ارتباطات همه زوجین روزی به پایان میرسد.
۲- امید پسری است که دارای سبک اجتنابی است. او در کودکی از لحاظ احساسی رابطه خوبی با والدین خود نداشته؛ زیرا آنها مدام سرکار بوده اند. او در زندگی آموخته بود که از هیچ کسی کمک نگیرد و همیشه مستقل باشد و به خودش تکیه کند. هنگامیکه ازدواج کرد و صاحب فرزند شد، با همسر خویش مشکلاتی فراوان داشت؛ زیرا هیچ گاه نمیتوانست همسرش را مورد حمایت عاطفی قرار دهد. همچنین با فرزندان خود نیز بسیار سرد برخورد میکرد و هیچ گونه احساس همدلی بین آنها وجود نداشت.
۳- علی دارای سبک ترکیبی در دلبستگی است. این فرد در خانه ای بزرگ شده که مادرش حالتی خشن و عصبی داشت و همچنین پدرش نیز افسرده و غمگین بود. او مشکلات بسیاری را در محل کار داشت، به صورتی که از همکاران خود بسیار عصبی و ناراحت میشد و نسبت به انتقاد و رد شدن، بسیار حساس بود.
با دیدن این مثالها متوجه میشوید که چه طور سبک دلبستگی بر زندگی ما تاثیر می گذارد. تعاملات ما بر اساس سبک دلبستگی شکل میگیرد، به طور مثال اگر سبک دلبستگی ما از نوع اضطرابی باشد، با افرادی که در اطرافمان قرار دارند، طوری رفتار میکنیم تا از این موضوع مطمئن شویم که آنها به ما علاقه مند هستند. اگر سبک دلبستگی ما از نوع اجتنابی باشد، ممکن است به پیامهای عاشقانه ای که از افراد اطرافمان میرسد، کاملا بی تفاوت باشیم؛ زیرا احساس ضعف یا خجالت میکنیم.
این اقدامات در هیچ یک از این افراد آگاهانه نیستند، برخی از افراد برای فاصله گرفتن و برخی از افراد به داشتن رابطه ای بسیار صمیمی تمایل دارند و هیچ یک از این دو گروه دلیل این احساسات خود را نمیدانند.
راه حل چیست؟
پیدا کردن راه حل، بسیار سخت است؛ زیرا سبک دلبستگی ما ریشه در شخصیت و رفتارمان دارد. البته خبر خوبی برای شما داریم، افزایش آگاهی از خودتان میتواند اولین قدم برای حل کردن این مشکل باشد. در واقع با آگاهی از هر آن چیزی که شخصیتمان را شکل داده است، میتوانیم بین رخدادهای گذشته و زمان حال تفاوت قائل شویم و آنچه مربوط به گذشته است را مورد توجه قرار ندهیم.
در ادامه مثالهای دیگری را بررسی می کنیم:
مریم دختری است که همسر سابقش چندین بار به او خیانت کرده است، به همین دلیل هم اکنون توانایی اعتماد کردن به دیگران را به صورت کامل از دست داده است. حتی در رابطه اخیرش نسبت به نامزد جدیدش بدبین است و تصور میکند که بالاخره روزی او را برای بودن با زنی دیگر، ترک خواهد کرد. مریم به دلیل تجربههای تلخ خود در گذشته، بر اثر برخی از اتفاقات ساده مانند دیر کردن نامزدش و یا دیر جواب دادن پیامکها، به راحتی عصبانی شده و نشانههایی مانند ترس، اضطراب و ناامیدی در او ظاهر میشود.
برای درمان او، پیشنهاد میشود که نسبت به این نشانه ها بی اعتنا بوده و با خودش صحبت کند. به طور مثال از خودش بپرسد که چرا نگران است؟ چه اتفاق متفاوتی باید رخ میداد تا او نگران نباشد؟ در این حالت نسبت به پاسخهایی که میدهد آگاهی یافته و در نتیجه میتواند عکس العملهایش را هنگام قرار گرفتن در چنین موقعیتهایی تغییر دهد. در طول زمان این کار آسان تر و آسان تر خواهد شد، اگرچه همیشه میتواند او را تحت تاثیر قرار دهد؛ اما از استرس او به میزان قابل توجهی کاسته و قادر است زمان حال را از گذشته به خوبی جدا کند.
آرش دارای سبک اجتنابی در دلبستگی میباشد و مشکلات فراوانی را با نامزد خود دارد. او احساس میکند که در رابطه ای که با نامزد خود دارد به دام افتاده؛ زیرا از نظر خودش تمام استقلال و آزادی خود را در این رابطه از دست داده است. در واقع مشکل او، درخواست نکردن نیازهایش در رابطه است، او نیاموخته است که باید از طرف مقابل خود در رابطه بخواهد که نیازهایش را برآورده نماید. او باید این مهارت را بیاموزد و همچنین به کارهایی که نامزدش برای او انجام میدهد، بیشتر توجه کند.
همان طور که در موارد فوق مشاهده کردید، با آگاهی و بینش میتوانیم، احساسات عاطفی خود را درک نماییم. نکته اصلی این است که ما روابط خود را به خاطر اتفاقاتی که در گذشته رخ داده، خراب نکنیم.
اگر همواره در روابطمان الگوهای مشابهی تکرار میشود و یا برای تامین نیازهایمان در روابط با مشکل رو به رو میشویم، نشان دهنده این موضوع است که باید خودمان را بررسی نماییم.
منبع: سایت دانشنامه روانشناسی