فرزند پروری و رفتارهای نادرست والدین + پرسشنامه آنلاین
والدین و ایجاد اختلالات روانی در فرزندان!
سبک های فرزند پروری نادرست و الگوهای پاسخ دهی کودکان و نوجوانان
والدین به عنوان اولین معلم و مربی کودک در تربیت و چگونگی رفتارهای کودک و نوجوان مهم ترین نقش را دارا هستند و بی توجهی و اهمال در این امر ، عواقب وخیمی را در زندگی فرزندان به وجود می آورد . رفتار کودک و نوجوان عکس العملی به عوامل محیطی و خصوصاً نسبت به عملکرد والدین شان است . چنان چه رفتار والدین با کودک و نوجوان مبتنی بر صداقت ، دوستی ، احترام ، پذیرش و آگاهی از خصوصیات و ویژگی های سنی و مراحل رشد و لحاظ کردن اصل تفاوت های فردی باشد ، کودک و نوجوان احساس امنیت و آرامش می کنند و از ابتلا به بسیاری از آسیب های روان شناختی و اختلالات رفتاری و بزه های اجتماعی در امان می مانند .
در یک تقسیم بندی ، میسیلدین بر اساس کارهای بالینی خود با کودکان و نوجوانان، هفت دسته از سبکهای فرزند پروری نادرست والدین و الگوهای پاسخ دهی کودکان و نوجوانان را خلاصه کرده است .
این هفت مقوله عبارت اند از : والدین تنبیهگر، والدین طرد کننده، پدر و مادر تحمیلگر، حمایتگر افراطی، والدین سلطهپذیر افراطی، سهلانگار، کمالگرا
۱) والدین تنبیه گر :
میسلیدین سه زیر گروه از والدین تنبیه گر را از هم متمایز کرده است :
الف ) تنبیه گر پرخاشگر
ب ) تنبیه گر گناه آفرین
ج ) تنبیه گر بی اعتماد
از عنوان تنبیه گر پرخاشگر ، اغلب آزار و اذیت جسمی به ذهن می رسد . اما این قبیل والدین ممکن است فقط به آزار دهی کلامی شدید بپردازند .
سبک تنبیه گر گناه آفرین ، غالباً با پرخاشگری والدین همراه است . نوجوان به علت آن که فکر می کند رفتار او « بد » و دارای ضعف و نقص است ، احساس گناه و بی ارزشی می کند . ایجاد گناه ممکن است اشکال مختلفی داشته باشد . والدین ممکن است کودک را برای ایجاد مشکلات خانوادگی ( نظیر فروپاشی زندگی مشترک ) سرزنش کنند یا آن که بر مبنای قواعد اخلاقی خشک و سخت گیرانه ، نوجوان را فردی بد و گناهکار بخوانند . الگوی پاسخ دهی کودک و نوجوان به این شیوه ، شامل پرخاشگری بین فردی ، تمایل به انتقام گیری ، انتقام گیری از والدین ، طغیان علیه والدین ، مجازات خود ، احساس گناه شدید ، جست و جوی تأیید ، تصور قربانی شدن ، اطاعت توأم با ترس و اضطراب است .
سبک تنبیه گر بی اعتماد ، نوعی شیوه ی فرزند پروری است که در آن والدین درباره ی اجتناب از شرایط خطرناکی که به فجایعی نظیر حاملگی ناخواسته یا اعتیاد مواد مخدر منجر می شوند ، بیش از حد نوجوان را موعظه می کنند . به علت بی اعتمادی شدید ، چه بسا والد به اشتباه ، فرزندش را برای شرکت در این فعالیت های خطرناک سرزنش کند . نوجوان نیز ممکن است با دست زدن به رفتارهایی اشتباه ، به انجام دادن آن ها متهم شده است ، یا محکوم کردن خود برای تخلفات جزیی ، که تنفر از خود و احساس گناه را هی همراه دارد ، نسبت به والدین واکنش نشان دهد .
2 ) والدین طرد کننده :
این دسته از والدین هر نوع پذیرش نوجوان را عملاً انکار و به او عنوان « فرزند ناخواسته » نگاه می کنند . یکی از مشخصه های واکنش به طرد شدن به وسیله ی چنین والدینی ، جست و جوی نوجوان برای تأیید شدن توسط دیگران یا همسالان می باشد . ویژگی های دیگر این سبک پاسخ دهی ، تمایل به زودرنجی ، طعنه زنی ، خصومت داشتن ، بد گمانی و سوء ظن داشتن به مقاصد و اعمال افراد دیگر و بی ارزش دانستن خود است .
محققی به نام شک به این نتیجه رسید که سبک های تربیتی والدین ، به طور معنا داری با نمره های سلامت روان شناختی و سازگاری نوجوانان در مدرسه و نداشتن مشکلات رفتاری مرتبط است .
3 ) والدین تحمیلگر :
والدین بیش از حد تحمیل گر ، دائماً فعالیت های نوجوان را با اضطراب و عیب جویی هدایت می کنند . بنابراین ، نوجوان غالباً هیچ فرصتی برای پیگیری علایق و فعالیت های شخصی خود ندارد . نمونه های بالینی از باورهای زیربنایی مربوط به اقتدار گرایی شدید والدین عبارت اند از : « والدین باید همه ی تصمیم های نوجوانان را کنترل کنند . » ، « نوجوانان برای گرفتن تصمیم های مهم خیلی کوچک اند . » یا « والدین هم حق و حقوقی دارند . »
الگوهای مقابله ای نوجوان عبارت اند از : اطاعت و تسلیم به همراه نیاز شدید راهنمایی شدن و هدایت از طرف بزرگسالان ، لجبازی آشکار و مقاومت فعال در مقابل والدین یا مقاومت منفعل و غیر فعال یا لجبازی پنهانی با آنان .
نتایج تحقیقات نشان داده است که الگوهای تربیتی مستبدانه با بروز علایم افسردگی و اضطراب و رفتارهای ضد اجتماعی مانند مصرف الکل و مواد مخدر ، اختلال سلوک و بزهکاری در نوجوانان رابطه دارد .
4 ) والدین حمایتگر افراطی / بیش از حد آزاد گذارنده :
این والدین تلاش می کنند تا همه ی نیازها و امیال نوجوانان شان ، بدون توجه به تناسب بین انتظارات آن ها و سن شان ، پاسخ دهند . والدین حمایتگر افراطی ، یکی از انواع والدین آزاد گذارند . آن ها سعی می کنند نوجوان را در مقابل سختی های بهنجار دوران نوجوانی ، حمایت کنند و چون غالباً والدین خود آن ها ، بیش از حد از آن ها حمایت کرده اند ، الگوی والدین خود را تکرار می کنند . والدین آزاد گذار ممکن است درصدد رفع نیازهای شخصی خودشان باشند ، به این صورت که نیازی افراطی به « مادری کردن » داشته باشند ، یا انرژی بیش از اندازه ای را که ناشی از عدم رضایت از زندگی است ، به تربیت فرزند خود اختصاص دهند .
گاهی اوقات والدین در گذشته از چیزهایی محروم بوده اند و در نتیجه احساس می کنند که باید همان چیزهایی را که خودشان فاقد آن ها بوده اند ، برای نوجوان یا کودک خود فراهم کنند . این گونه والدین ، گاهی اوقات ، برای نوجوان خود دلایلی مثل تک فرزند بودن یا تولد کودک پس از سال ها انتظار ، یا تولد یک پسر پس از چند فرزند دختر ، ارزش زیادی قائل می شوند و برخی دیگر از والدین معتقدند که آزاد گذاری افراطی روشی برای نشان دادن عشق و محبت حقیقی به کودک است .
پاسخ های نوعی نوجوانان به آزادی افراطی و بیش از حد عبارت اند از :
منفعل بودن همراه با کسالت ، که ویژگی آن فقدان علایق کافی و بسنده و ساعت ها عدم فعالیت است ، انتظار این که دیگران باید همه ی آرزوها و امیال شخصی را برآورده سازند ، عدم احساس مسئولیت ، بی ثباتی در مواجه با سختی ها ، تمایل به از شاخه ای به شاخه ی دیگر پریدن .
5 ) والدین سلطه پذیر افراطی :
والدین سلطه پذیر افراطی ، نمی توانند در برابر خواست های نوجوانان ، « نه » بگویند و محدودیت های مناسبی برای رفتار او تعیین کنند . والدین در وضع و استفاده از قواعد ، مقررات و انتظارات کافی و بسنده و در دادن بازخوردهای مناسب به تخلفات نوجوان ، ناتوان اند . والدین سلطه پذیر افراطی غالباً نمی خواهند در مقابل خواست های فرزندشان سخت گیری کنند . این والدین در محبت کردن به کودکان خود بسیار افراط می کنند ، گاهی این محبت کردن به حدی افراطی است که کودکان شان را عاصی می کنند و عکس العمل های افراطی نسبت به رفتارهای افراطی نشان می دهند . ویژگی سازش نایافته ی نوجوانانی که به وسیله ی والدین سلطه پذیر تربیت شده اند ، سبک پاسخ دهی تکانشی و ناتوانی در تدوام بخشیدن به انجام تکالیف غیر مهیج و غیر جذاب است . نوجوان ، تسلیم تمایلات خود برای کامروا ساختن فوری و ارضای تکانشی و فوری نیازهای خویش است .
نتیجه ی این موضع ، گاهی اوقات انجام رفتارهای خود تخریب گرانه ی شدید است . رفتارهایی نظیر کج خلقی ، هیجان طلبی ، یا سوء مصرف مواد ، بهره کشی و سوء استفاده از دیگران با این اعتقاد که او محق است . یکی دیگر از ویژگی های این الگو ، رفتارهای سازش نایافته در نوجوانان است . فرزندان والدین سلطه پذیر افراطی ، غالباً انتظارات غیر واقع گرایانه ای از روش های خاص رفتار با خود دارند . به باور این گروه از نوجوانان ، به دلیل برتری آن ها و این شرایط خاصی دارند ، لازم است با آن ها به صورت ویژه ای رفتار شود . آن ها نه تنها از والدین خود ( که ممکن است این نکته را به کودکان شان القا کنند که آن ها با استعداد ، تیزهوش و غیر معمول اند ) ، بلکه از همسالان و معلمان نیز چنین شیوه ی برخوردی را انتظار دارند . نوجوان از نظر رفتاری تلاش می کند تا دیگران را دست بیندازد یا مورد استثمار قرار دهد ، اما هر گاه کوشش های او به نتیجه ی مطلوب نرسد ، دچار شرمساری شدید می شود و به دلیل تراشی و انکار روی می آورد . نقض قوانین و بی انضباطی در خانه و مدرسه ممکن است در این نوجوانان با این اعتقاد همراه شود که عدم اطاعت از قوانین یکی از حقوق خاص آنهاست.
6 ) والدین سهل انگار یا پرمشغله :
این والدین غالباً به دلیل کثرت فعالیت های اجتماعی و درگیری در خارج از خانواده ، عملاً فرصت چندانی برای توجه به نیازهای کودک و نوجوان خود ندارند . گاه عوامل دیگری نیز به عنوان یک مکانیسم دفاعی ، همسران را به کناره گیری و فرار روان شناختی از کانون سرد خانواده ترغیب میکند . گاه احساس گناه والد پر مشغله در عدم رسیدگی و غفلت از نیازهای کودک ، او را به واکنش های حمایت گرانه ی افراطی و آزاد گذارندگی بیش از حد نوجوان سوق می دهد . نوجوانانی که مورد غفلت و مسامحه واقع شده اند ، ممکن است تمایل به سوء استفاده و استثمار و بهره کشی دیگران داشته باشند که نتیجهی آن ایجاد الگوهای رفتار بزهکارانه و درگیری در زمینه ی آسیبهای اجتماعی است .
7 ) والدین کمال گرا :
مشخصه ی والدین کمال گرا ، اعمال فشار زیاد بر نوجوان برای « بهتر بودن و بهتر شدن » است . خواست های والدین ، رفتارهایی بسیار فراتر از توان نوجوان است و تا زمانی که آن ها احساس نکنند که نوجوان در بهترین سطح ممکن عمل کرده است ، او را مورد تأیید و تحسین قرار نمی دهند . از آن جا که ممکن است چنین سطح مطلوبی هرگز به دست نیاید ، در شیوه ی عمل این والدین ، تقریباً هیچ گاه تحسین و تمجید واقعی وجود ندارد .
مشخصه ی سبک مقابله ای نوجوان ، ممکن است تلاش زیاد برای کسب پذیرش والدین باشد که غالباً با فرسودگی توأم است . از آن جا که رضایت و تصویب والدین به راحتی امکان پذیر نیست ، نوجوان از خودش احساس عدم رضایت می کند و تحقیر خود ، برای او به صورت عادت در می آید . او برای خودش معیارهایی دست نیافتنی وضع می کند و دستخوش احساس گناهی است که ناشی از شکست در رسیدن به معیارهاست .
صحیح ترین و موفق ترین سبک:
فرزند پروری قاطعانه: (پاسخدهی به نیاز های کودک به شکل متناسب و توقع والدین در حد توان کودک)
این سبک برای کودکان محدودیت در نظر میگیرد و در چارچوب آن محدودیت، به کودکان حق انتخاب میدهد. والدین واجد این سبک فرزندانشان را به سویی میبرند که خودشان تصمیمگیری کنند. آنها نظر فرزندانشان را در مورد بعضی از تصمیم گیریهای خانوادگی میپرسند و بدین ترتیب به آنها نشان میدهند که بر رأی و نظرشان احترام قائلاند. روابط كلامی زيادی با فرزند خود دارند و آنها را حمايت میكنند، آنها متناسب با سن و نياز كودک خود، استانداردهای روشنی برای آنها تعيين میكنند و زمانی كه كودک را از چيزی منع كنند برايش دليل میآورند.
والدین مقتدر صمیمی و دلسوز و نسبت به نیازهای کودک حساس هستند. آنها رابطه والد- فرزند لذتبخش و از لحاظ عاطفی خشنود کنندهای را برقرار میکنند که کودک را به سمت ارتباط نزدیک میکشاند. والدین مقتدر در عین حال، کنترل قاطع و معقولی را اعمال میکنند آنها روی رفتار پخته تأکید دارند و برای خواستهها و انتظارات خود دلیل میآورند. والدین مقتدر به تدریج استقلال مناسب به کودک داده و به او اجازه میدهند در زمینههایی که آمادگی دارد تصمیماتی را بگیرد. تربیت مقتدرانه در طول دوره کودکی باعث ایجاد شایستگی، خلق خوش بینانه، خویشتنداری، استقامت در تکلیف، همکاری، احساس ارزشمندی بالا ، پختگی اجتماعی و اخلاقی و عملکرد تحصیلی مطلوب میشود.
نکته: معمولاً والدین از همه این سبکها در موقعیتهای مختلف ارتباط با کودک استفاده میکنند. ولی یک سبک معمولاً نسبت به سبکهای دیگر را بیشتر ترجیح می دهند.
پرسشنامه آنلاین شیوه فرزند پروری والدین