طنز روانشناختی: بیمارستان روانی و بیماران!

به هنگام بازديد از يک بيمارستان روانى ، از روان‌ پزشک پرسيدم شما چطور می فهميد که يک بيمار روانى به بسترى شدن در بيمارستان نياز دارد يا نه ؟
روان‌پزشک گفت :
ما وان حمام را پر از آب مي‌کنيم و يک قاشق چايخورى ، يک فنجان و يک سطل جلوى بيمار می گذاريم و از او می خواهيم که وان را خالى کند .
من گفتم :
آهان ! فهميدم .
آدم عادى بايد سطل را بردارد چون بزرگ‌ تر است .
روان‌پزشک گفت :
نه !
آدم عادى درپوش زير آب وان را بر مي‌دارد شما می خواهيد تختتان کنار پنجره باشد ؟

نتیجه گیری :

اول راه حل هميشه در گزينه های پيشنهادی نيست .

دوم در حل مشکل و در هنگام تصميم گيری ، هدفمان يادمان نرود .
در حکايت فوق هدف خالی کردن آب وان است نه استفاده از ابزار پيشنهادی .

سوم همه راه حل ها هميشه در تير رس نگاه نيست .

 

 

 

یک فراکاو

عاشق روانشناسی و گفتگو درباره اون هستم. در ۱۴ سال گذشته با علاقه در حوزه وب با تمرکز بر روی موضوع روانشناسی فعال بوده و هستم. /// جهان بیمار و رنجور است/// دو روزی را كه بر بالین این بیمار باید زیست/// اگر دردی ز جانش برندارم ناجوانمردی است

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا