حل مسئله:تاریخچه و چگونگی آن

حل مسئله
مسئله زماني پيش مي ايد كه بخواهيم به هدفي برسيم ولي در حال حاضر امكانپذير نيست.نخستين پژوهش هايي كه در زمينه حل مسئله صورت گرفته از سوي طرفداران مكتب گشتالت بوده است . آن ها با تلقي رفتارگرايان ، به خصوص ثرندايك از حل مسئله مخالف بودند و مي گفتند حل مسئله حيوان چيزي بيش از كوشش ، خطا و تكرار مجدد پاسخ هاست . گشتالتي ها معتقد بودند رفتار حل مسئله توليد دوباره است .توليد دوباره حل مسئله شامل استفاده مجدد از تجربيات گذشته است كه عمدتا به صورت نا اشكار است . توليد حل مسئله ، از طريق بينش يافتن بر ساختار مسئله و تجديد سازمان دوباره مسئله مشخص مي شود .
نظريه هاي حل مسئله
نظريه نيوئل و سايمون :در اين نظريه بر فهم افراد از مسئله تاكيد مي شود .دركي كه افراد از مسئله خاصي دارد بازنمايي مسئله يا فضاي مسئله ناميده مي شود . فضاي مسئله شامل بيان مسئله ، حالت هدف و مسيرهاي بالقوه موجود بين مسئله تا حالت هدف است . معمولا فردي كه با يك مسئله روبرو مي شود ابتدا در حافظه خود به جستجوي مفاهيم يا طرحواره هاي مربوط به آن مسئله مي پردازد . اگر حلال مسئله ماهر باشد ، از دانش موجود خود در باره آن تكليف براي تعريف و فهم مسئله استفاده مي كند و به اين ترتيب جستجوي حافظه را گريزناپذير مي كند . انها تعريف رسمي از فضاي مسئله عرضه كرده اند كه شامل پنج جز خاص است ( گلاور ، رونينگ ، و برونينگ ، 1990 ):
1- مجموعه اي از عناصر كه هر كدام بازنماي يك تكه دانش درباره تكليف حل مسئله به طور كلي است .
2- مجموعه اي از عامل ها ، روش هاي استفاده از مجموعه اي از تكه هاي دانش به منظور توليد دانش جديد از دانش موجود .
3- دانش حالت آغازين در باره مسئله ، يعني كل دانشي كه حلال مسئله درباره مسئله در اغاز شروع حل مسئله خاص دارد .
4- خود مسئله ، شامل مجموعه اي از حالت هاي نهايي و هدف هاي مطلوب كه بايد از طريق كاربرد عامل ها ( روش ها ) به آن رسيد .
مهارت حل مسئله
5- كل دانش در دسترس حلال مسئله ، كه نه تنها شامل دانشي است كه فرد درباره مسئله خاص دارد، بلكه شامل اين دانش است كه مسائل چگونه حل مي شوند و چگونه راه حل هاي بالقوه را بايد ارزشيابي كنيم و غيره .
نيوئل و سايمون بر راهبردهاي مختلف همچون تحليل وسيله – هدف و خرد كردن تاكيد دارند . روش تحليل وسيله – هدف براي اين طراحي شده است كه مسائل پيچيده تر را ، كه ممكن است در آن ها حركاتي در جهت دور شدن از حالت هدف لازم باشد ، بگشايد . اين روش در پي طراحي سلسله اي از گام ها ( خرد ، اهداف ) است كه به حلال مسئله كمك مي كند تا به سمت راه حل حركت كند .
درنظريه گانيه (1985 ) حل مسئله يادگيري قاعده سطح بالاتر نام گرفته است . طبق اين نظريه يادگيرنده از تركيب قاعده هاي ساده قاعده هاي سطح بالاتري درست مي كند كه اين خود منجر به حل مسئله مي شود . بنابراين ، در حل مسئله ، يادگيري قبلي فرد ، به ويژه قواعد يا اصولي كه او قبلا آموخته است ، بايد به طريقي تازه با هم تركيب شوند .
انواع مسئله
مسائل به انواع مختلفي تقسيم مي شوند . از يك زاويه مسائل به دو دسته مسائل خوب تعريف شده ، و مسائل بد تعريف شده تقسيم مي شوند. مسائل خوب تعريف شده مسائلي هستند كه يك راه حل قاطع و روشن ( حالت هدف ) براي آن ها همواره در دسترس است . بسياري از مسائل رياضي و علوم خوب تعريف شده اند كه در آن حالت هدف روشن و درست است بيشتر دانش معمولي ما متشكل از راه حل هاي مسائل خوب تعريف شده است . نوشتن چند بيت شعر يك مسئله بد تعريف شده است . براي سرودن شعر لازم است كه سراينده حالت نهاني را – اين احساس كه شعرش چگون بايد باشد
مراحل حل مسئله
. تحقيقات روانشناسان نشان داده است كه حل مسئله چهار مرحله دارد ( سانتراك ، 1383 :1- يافتن مسئله و چارچوب بندي آن .
2-تدوين راهبردهاي خوب حل مسئله
3- ارزيابي راه حل ها .
4- بازنگري و تعريف مجدد مسائل و راه حل ها به مرور زمان .
1- يافتن مسئله و چارچوب بندي آن :قبل از آن كه بخواهيم مسئله اي را حل كنيم ، بايد آن را پيدا كنيم . يافتن و چارچوب بندي مسائل غالبا مستلزم طرح خلاقانه سوال است .
2- تدوين راهبرد هاي خوب حل مسئله :
3- برخي از اين راهبردها عبارتند از : ، الگوريتم ها ، و روش اكتشافي .
الگوريتم ها راهبردهايي اند كه راه حل مسئله را تضمين مي كنند . الگوريتم ها شكل هاي مختلفي دارند كه از جمله آن ها فرمول ، دستور العمل يا آزمون همه راه حل هاي ممكن است . مثلا در رانندگي ( رانندگي بر اساس علائم راهنمايي و رانندگي ) از الگوريتم استفاده مي كنيم . ( هيئت مولفان ، روانشناسي عمومي ، تهران ، دانشگاه پيام نور ، 1386 ، ص 287 – 290 ) .
روش اكتشافي روشي كلي است كه براي حل كردن دامنه وسيعي از مسائل مختلف به كار مي رود . اين روش قابل استفاده با مسائل ناقص تعريف شده و نامشخص است . روش اكتشافي يك شكل واحد ندارد و داراي فنون مختلفي است . كه شناخته ترين آنها روش تحليل وسيله – هدف ،راهبرد وارونه و روش استدلال قياسي است.
روش تحليل وسيله – هدف : يا استدلال استقرايي معروفترين روش اكتشافي تحليل وسيله – هدف است . اسلاوين (2006 ) گفت : روش تحليل وسيله – هدف بر شناسايي هدف ( موقعيت مورد نظر ) ، موقعيت فعلي ، و آنچه بايد انجام گيرد ( وسيله ) تاكيد مي كند تا فاصله بين دو موقعيت ( مورد نظر و فعلي ) كاهش يابد .در روش تحليل وسيله – هدف مسئله به تعدادي خرده هدف واسطه اي تقسيم مي شود و بعد براي رسيدن به هر يك از خرده هدفها وسيله مورد استفاده قرار مي گيرد . وولفلك (2004 ) براي روشن ساختن اين نكته گفته است نوشتن يك مقاله تحقيقي 20 صفحه اي ممكن است براي بعضي دانشجويان يك تكليف دشوار به نظر آيد . براي آسان ساختن مسئله مي توان آن را به چند هدف واسطه اي زير تقسيم كرد : 1- انتخاب يك موضوع 2- يافتن منابع اطلاعاتي 3- خواندن و سازمان دادن اطلاعات 4- تهيه فهرست مطالب و غيره . وقتي كه مسئله كلي به صورت تعدادي مسئله فرعي تغيير يابد حل مسئله اسان تر مي شود .روش تحليل وسيله – هدف براي حل مسئله مي تواند هم سير از آغاز تا هدف را بپيمايد و هم از هدف تا شروع بشود و به آغاز برسد . موارد اول راهبرد كار به سوي جلو و مورد دوم راهبرد كار به سوي عقب نام دارد. راهبرد كار به سوي جلو راهبرد بالارفتن از تپه هم ناميده شده است .در اين روش فرد از وضع فعلي شروع مي كند و مي كوشد تا آن را در جهت رسيدن به هدف تغيير دهد . در راهبرد به سوي عقب (وارونه ) فرد از هدف شروع مي كند و گام به گام به عقب بر مي گردد تا به راه حل مسئله برسد . غالبا براي حل مسائل هندسي مناسب است مثلا در مثلث متساوي الساقين يك زاويه 30 درجه زاويه منتهي به ساق ديگر هم 30 درجه را از كل مجموع زواياي مثلث كه 180 درجه است كم كنيم زاويه سوم بدست مي آيد . اين همان استدلال استقرايي است كه از جز به كل مي رسيم

مهارت حل مسئله
روش استدلال قياسي : مورد ديگر از حل مسئله روش قياسي يا تفكر قياسي است . يعني ياد گيرنده از يك موقعيت اشناي مشابه با مسئله براي حل مسئله استفاده مي كند . وولفلك (2004 ) گفت پس از انكه زير دريايي ساخته شد مهندسان فكر كردند كه چگونه كشتي هاي جنگي مي توانند حضور آنها و موقعيت آنها رادر قعردريا تعيين كنند . براي اين منظور ، از اينكه چگونه خفاش ها مسائل نظير اين را حل مي كنند استفاده كردند و به اختراع سونار ( ردياب صوتي ) موفق شدند . استدلا قياسي هميشه قطعي است ، به اين مفهوم كه نتيجه گيري بعدي در صورت درست بودن قواعد يا مفروضات مقدماتي منطقي خواهد بود . بر اساس استدلال قياسي است كه روانشناسان به كمك ان ها بر اساس نظريه ها ، فرضيه مي سازند ، چون فرضيه ها در حقيقت بسط منطقي و ويژه آن نظريه كلي است . وقتي نظريه درست باشد ، فرضيه برگرفته از ان نيز دزست خواهد بود .
روش بارش مغزي رويكرد يا روش كلي ديگري براي حل مسئله است كه به ان فكر كاوي هم مي گويند اين روش را الكس اوسبورن (1963 ) ابداع كرده است كه شيوه راه حلهاي متنوع و متفاوت براي يك مسئله در يك زمان معين است و هدف عمده اين است كه فرايند توليد پاسخها از فرايند ارزشيابي آنها مجزا بشود ، زيرا غالبا توليد پاسخهاي متنوع به وسيله ارزشيابي سركوب مي شود و اين ارزشيابي از بروز خلاقيت جلوگيري مي كند به طور كلي روش بارش مغزي داراي مراحل زير است .1- تعريف مسئله 2- توليد هر چه بيشتر راه حل براي مسئله بدون ارزشيابي كردن انها3- تصميم گيري در مورد معياري براي داوري درباره راه حل هاي بالقوه 4- استفاده از اين معيار ها براي انتخاب بهترين راه حل (سيف ، علي اكبر ، رروانشناسي پرورشي نوين ، ويرايش ششم ، 1388 ، چاپ دوران ، ص385-388 ) .روش هاي اكتشافي راهبردهايا راهنمايي هايي اند كه راه حل را نشان مي دهند ولي آن را تضمين نمي كنند . اكثر افرادي كه به جدول كلمات متقاطع علاقه داند از اين شيوه براي حل انها استفاده مي كنند آنها مي دانند كه برخي تركيب ها از برخي تركيب هاي ديگر محتمل ترند ، مثلا اگر دو حرف c و n در جدول باشد مي دانند كه احتمالا بين اين دو حرف بايد يك حرف صدادار باشد . پس حروف bو qو بسياري حروف ديگر نمي توانند قرار بگيرند . در دنياي واقعي بسياري از مسائل با روش هاي اكتشافي ، بهتر حل مي شوند .
3-ارزيابي راه حل ها وقتي مسئله اي را حل مي كنيم واقعا نمي دانيم راه حل ارائه شده درست و كارآمد هست يا نه ، مگر آنكه آن راه حل را در عمل بيازماييم .
4- بازنگري و تعريف مجدد راه حل ها به مرور زمان «:مرحله آخر و مهم حل مسئله ، بازنگري و تعريف مجدد و مداوم مسئله است .
5- موانع حل مسئله
مهمترين موانع حل مسائل : تثبيت شدن ، انگيزه كافي نداشتن و عدم كنترل هيجانات .
تثبيت شدن : مردم به راحتي روي راهبرد خاصي تثبيت مي شوند . گاهي اوقات ما به اين دليل قادر به حل يك مسئله نيستيم كه نمي توانيم از نگاه ديگربه آن مسئله بنگريم .بنابراين ، تثبيت يعني استفاده از راهبرد قبلي و نگاه نكردن به يك مسئله از يك ديد جديد و تازه .در چنين مواردي بايد به كاربرد نامعمول راه حل هاي احتمالي يك مسئله انديشيد به اين نوع تثبيت ، تثبيت شدگي كاركردي مي گويند.نوع ديگر تثبيت، اصطلاحا آمايه ذهني نام دارد . آمايه ذهني نوعي تثبيت است كه در آن مسائل را به شيوه اي كه قبلا جواب داده ايم حل كنيم . در چنين حالتي ، شخص سعي مي كند مسئله را به شيوه اي كه قبلا جواب داده است ، حل كند ..
عوامل انگيزشي : برخي از افراد ممكن است مهارت هاي بسيار خوبي براي حل مسئله داشته باشند و همه مراحل حل مسئله را بدانند ، ولي انگيزه كافي براي استفاده از توانايي هايشان نداشته باشند . داشتن انگيزه دروني براي حل مسائل و صبر و پشتكار در يافتن راه حل خيلي مهم است .
عدم كنترل هيجان : هيجان ها ممكن است هم حل مسئله را تسهيل كند و هم جلوي حل آن ها را بگيرند . حلالهاي خوب مسئله معمولا علاوه بر انگيزه داشتن ، هيجانشان را كنترل مي كنند و روي حل كردن مسئله متمركز مي شوند .
تفاوت بين متخصصان و مبتديان در حل مسئله
1- متخصصان ، دانش فراگير و بسيار سازمان يافته اي درباره رشته هايشان دارند كه به مدد آن مي توانند بدون درگير شدن در تلاش خسته كننده حل مسئله ، مسئله را در حافظه شان حل كنند .2- متخصصان معمولا بهتر از مبتديان ، اطلاعات حوزه تخصصي شان را به ياد مي آورند و آن ها حافظه برتري دارند . 3- متخصصان معمولا در حل مسائل از راهبردهاي موثرتري استفاده مي كنند . آن ها پيش از حل مسئله،راهبردها ي موثر حل آن را دارند و در سازمان دهي مجدد يا اصلاح راهبردهايشان در جريان حل مسئله،انعطاف بيشتري دارند .4-متخصصان از تمرين هاي حساب شده اي برخوردارند . ( هيئت مولفان ، روانشناسي عمومي ، تهران ، دانشگاه پيام نور ، 1386 ، ص 290 – 292 ) .

مهارت حل مسئله
مبناي عصبي حل مسئله
بخش هايي از قطعه هاي پيشاني كه در جلوي ناحيه حركتي واقع شده است به نظر مي رسد در فرايندهاي فكري لازم براي مشگل گشايي ( حل مسئله ) نقشي مهم داشته باشد . ( اتكينسون ، اسميت و ديگران ، زمينه روان شناسي هيلگارد ، ترجمه رفيعي ، حسن ، 1383 ، ص 52 ).نيمكره چپ به صورت تحليلي و زنجيره اي عمل مي كند و از جز به كل مي رود ، ولي نيمكره راست تركيبي عمل مي كند و كل نگر است و در آن دسته از تكاليف كه مستلزم تجسم روابط است بسيار كار آمد است ( ابراهيمي مقدم ، حسين ، فيزيولوژي اعصاب و غدد ، تهران ، مدبر ، 1385 ، ص 149 – 150 ).
نويسنده افتخار حميدي

+ برای دریافت مطالب وب نوشت یک فراکاو در ایمیل تان ، اینجا را کلیک نمایید….

یک فراکاو

عاشق روانشناسی و گفتگو درباره اون هستم. در ۱۴ سال گذشته با علاقه در حوزه وب با تمرکز بر روی موضوع روانشناسی فعال بوده و هستم. /// جهان بیمار و رنجور است/// دو روزی را كه بر بالین این بیمار باید زیست/// اگر دردی ز جانش برندارم ناجوانمردی است

نوشته های مشابه

‫2 دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا