خلاقيت: تاریخچه و چگونگی آن

تاریخچه خلاقیت
در آوریل 1951 گزارشی درباره تحلیل عوامل فکر خلاق توسط آزمایشگاه روان شناسی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی منتشر شد .قبل از این تاریخ ، تحقیقات اندکی درباره خلاقیت فکری اجرا شده بود و اصولا هیچگونه تحلیل عواملی از آن به عمل نیامده بود . اما حتی در آن زمان هم نشریات و آثار روان شناسی و تعلیم و تربیت حاوی تعداد نسبتا زیادی فرضیه در زمینه خلاقیت بود که از نظر تجربی هنوز بررسی نشده بود .
خلاقیت

درگزارش گیلفورد (1967 ) تعدادی فرضیه تنظیم شده است .علاوه بر این ، آزمون هایی تهیه و اجرا گردید. و نتایج به دست آمده به صورت تحلیل عوامل تجزیه و تحلیل شد .
بالنتیجه شانزده عامل استخراج گردید که از بین آن ها چهارده عامل مشخص تر است . 5 عاملي که به نظر می رسد فکر خلاق را بهتر مشخص می کنند .عبارتند از :1- دریافت مسائل (در مقابل موقعیتی معین ، فردی ممکن است متوجه یک یا چند موضوع گردد . و یا اصلا متوجه موضوعی نشود. 2 – روانی در تولید اندیشه ها 3- روانی در بیان کلمات (بار آوری فر در این زمینه )4 – انعطاف پذیری ( سهولتی که به وسیله آن آزمودنی می تواند از مقوله ای به مقوله دیگر برود .)5 – اصالت جویی بازسازی (توانایی در ساختمان مجدد ).
دیدگاه های خلاقیت
▪ دیدگاه گانیه نسبت به خلاقیت
رابرت گانیه آفرینندگی را نوعی حل مساله می داند گانیه در طبقه بندی خود از انواع بازده های یادگیری بالاترین سطح یادگیری را حل مسئله نامیده و طبقه دیگری به آفرینندگی اختصاص نداده ، اما معتقد است که آفرینندگی نوع ویژه ای از حل مسئله است . با وجود شباهت زیاد بین حل مسئله و آفرینندگی می توان بین این دو تفاوت دانست ، حل مسئله فعالیتی عینی تر از آفرینندگی است و هدف مشخص تری دارد . یعنی بیشتر بر واقعیات استوار است و هدف آن عینی و بیرونی است در حالی که آفرینندگی بیشتر جنبه شخصی دارد و زیادتر از حل مسئله به شهود و تخیل وابسته است .
▪ دیدگاه تورنس نسبت به خلاقیت
تورنس می گوید هر زمان که ما یک نقص یا کمبودی را احساس می کنیم در ما تنش ایجاد می شود . احساس ناراحتی می کنیم و تلاش به عمل می آوریم تا تنش را برطرف سازیم . در نتیجه به تکاپو و سوال کردن می افتیم ، عناصر را دست کاری کرده و حدس هایی می زنیم و تا زمانی که مورد آزمودن و تجدید نظر قرار نگرفته اند آرام نمی گیریم (بودو،1358)
. سه بعد خلاقيت از نظر تورنس:
خلاقیت

1 – سيالي: سيالي به تعداد پاسخ‌هايي که ما براي يک مسأله در نظر مي‌گيريم، مربوط است. به زبان ساده‌تر، ما هر چه در مقابل يک موقعيت، تعداد بيشتري ايده در اختيار داشته باشيم، تفکر سيال‌تري داريم. تفکر سيال در مقابل تفکر سخت و منجمد قرار مي‌گيرد.(سیف،1383).
تفکر منجمد تفکر منجمد براي هر مشکل فقط يک راه‌حل مشخص را در نظر دارد .
2 ـ ابتکار: شايد کلمه ابتکار يا نوآوري کلمه خوبي براي اين بعد از خلاقيت نباشد. در واقع، کلمه اصلي در زبان لاتينoriginality است، يعني اصالت، يعني کپي نبودن،.
3 – تخيل:منبع : (داور پناه ، 1386).

دیدگاه گیلفورد نسبت به خلاقیت
در نظریه ی گیلفورد که به الگوی ساخت ذهنی شهرت دارد در آن دو تفکر عمده همگرا و تفکر واگرا را معرفی می کند . خلاقیت را با تفکر واگرا ( دست یافتن به رهیافت های جدید برای مسائل ) در مقابل تفکر همگرا ( دست یافتن به پاسخ ) مترادف دانسته است.(بودو،1978).
نظریه اطلاعاتی
نظریه اطلاعاتی، فرایند توليد واگرا را بهتر نشان می دهد .موچی یلی (1959 ) در کتاب خود تحت عنوان “مقدمه ای بر روان شناسی ساختی ” می نویسد : ” هر موجود زنده از آن جا که زنده است .نه فقط با محیط خود در ارتباط است بلکه در گیری لاینقطی با آن دارد.جهان خارج کما بیش ، اینجا و آن جا و بر حسب وسایلی که موجود زنده در اختیار دارد . جهت کسب اطلاعات و استفاده از آن دائما توسط او وارسی می شود . تجزیه و تحلیل می گردد .و صورت برداری می شود . اطلاعات کسب شده فعالانه کد بندی می شود)بودو ،1978).
دیدگاه محتوایی
برخی از محققان خلاقیت را به عنوان یک فرآیند بررسی نکرده اند بلکه آن را مخلوق همزمانی و تلاقی پاره ای از متغیرها می دانند.این افراد هر یک ، عامل یا مجموعه ای از عوامل را در به وجود آمدن این وضعیت مدنظر قرار داده اند. استرنبرگ خلاقیت را ناشی از وضعیتی می داند که در آن افراد خلاق دارای خصایص اخلاقی و شخصیتی خاص در زمینه مورد نظر خویش ، دارای تخصص و دانش کافی بوده و با بهره گیری از توانایی های عقلانی ترکیبی ، تحلیلی و ارزیابی ایده ها و نیز همراهی و بکارگیری سبک فکری ابداعی ، در درون محیطی حمایتی که انگیزه کار را برای مهیا کرده است واقع می شوند. (استرنبرگ،1949).
دیدگاه ژنتیک در مورد خلاقیت
خلاقیت
بررسی خلاقیت در سنین مختلف زندگی موضوعی است . که پایه های اساسی را جهت سایر تحقیق ها تامین می کند . تورنس (1964) در تعدادی از تحقیق های خود کشف کرد .که خلاقیت فرایندی انعطاف پذیر و سیال است . که در جریان تحول خود دارای نشیب و فرازهایی می باشد . منحنی تحول خلاقیت در حدود ده سالگی یک فرو رفتگی نشان می دهد . آن طور که از تحقیق ها بر می آید . بعضی کودکان از این فرو رفتگی خارج می شوند .و چند سال بعد ، خلاقیتی کاملا زنده و صریح از خود نشان می دهند .سيمونتون (1999 ) اظهار داشت .خلاقيت عملكردي مربوط به سن است ۀ بطور كلي يك افزايش در خلاقيت بين 20-30 سالگي است و به نظر مي رسد بين 30 –د 50 به اوج خود برسد و بعد در دهههاي بعدي كاهش يابد . اوج خلاقيت در كار هاي مختلف سنين متفاوتي را شامل مي شود مثلا در رياضي و فيزيك 20-30 سالگي و حدود 40 سالگي به سرعت افول دارد . اما در بيولوژي و دارو و پزشكي 30-40-50 سالگي است در هنر و موزيك در سالهاي پيري هم وجود دارد .
ابعاد خلاقیت
ابعاد خلاقیت‏ :خلاقیت دارای سه بُعد غیرشناختی ، شناختی و انگیزشی است . ابعاد غیرشناختی خلاقیت شامل ویژگی‌‏های خلاق در امور حرکتی ، هنری و توانایی‌‏های خاصی است که در سطح افراد مشابه کمتر می‌‏توان شاهد آن بود. ( منطقی ) ابعاد شناختی خلاقیت نیز ناظر بر وجود تفکر واگرا در فرد است ابعاد انگیزشی خلاقیت ناظر به انگیزه‌ی درونی فرد است
خلاقیت و شخصیت
بارون (1968 ) در تحقیق های خود راجع به شخصیت ، علاقه خاصی به توصیف افراد خلاق دارد . بارون بر مبنای یک آزمون خلاقیت ، دو گروه تشکیل داد میزان آگاهی افراد خلاق از مسائل و امور زیاد است . آن ها نسبت به مسائل بنیادی ذی علاقه می باشند . و بالاخره مبتکر ، باهمت ، پر انرژی و جسور هستند . (بودو، 1978).
خلاقیت و محیط خانوادگی
که محیط خانوادگی انسان خلاق متفاوت از محیط خانوادگی انسان غیر خلاق است داشتن‌ آزادی و امنیت خاطر‌ در محیط‌ و عدم ترس از اشتباه می‌باشد. )مرعشی ،1378).
مراحل خلاقیت ذهنی‏
صاحب‏نظران، خلاقیت را غالباً یک فرایند پنج مرحله‏ای می‏دانند که عبارتند از:
۱) آمادگی ؛ وقتی غرق مسئله یا موضوع مورد علاقه‏تان می‏شوید و کنجکاوی شما تحریک می‏شود ، به سادگی از کنار مسئله رد نمی‏شوید .
۲) پرورش ؛ ایده‏هایی به ذهنتان خطور می‏کند و در این مرحله ، گاهی بین امور، رابطه‏ای نامعمولی پیدا می‏کنید .
۳) بینش ؛ این همان مرحله « آها » است ؛ لحظه‏ای که فرد به ارتباط مراحل پی می‏برد و مسئله حل می‏شود ؛ یعنی تمام قطعات پازل کنار هم چیده می‏شود گاهي فرد خلاق به علت نااميدي از حل مسئله دست برمي دارد ولي بعد از چند روز يا چند هفته يا چند ماه به يك باره راه حل را مي يابد اين نشان مي دهد كه مغز در حال دست كاري اطلاعات ذخيره شده در مغز است .
۴) ارزیابی ؛ حالا باید تصمیم بگیرید که کدام یک از ایده‏هایتان با ارزش است و ارزش دنبال کردن را دارد .
۵) بسط ؛ این ، آخرین مرحله خلاقیت و غالباً طولانی‏ترین و سخت‏ترین مرحله آن است ؛ یعنی باید بتوان آن را تعمیم دا د.
مبناي عصب – شيميايي خلاقيت
قطعه پيشاني مغز بيش از ديگر بخش هاي در تفكر خلاق نقش دارد.اهميت قطعه پيشاني در تفكر واگرا است ولي شيوه اداره اين نوع تفكر به وسيله قطعه پيشاني ناشناخته است . با اين حال به نظر مي رسد قطعه پيشاني ارتباط مستحكمي با بخش هايي از قطعه گيجگاهي و آهيانه اي دارد . دراين دو قطعه بازنمايي مفهومي – معنايي ذخيزه مي شوند . احتمال مي رود ارتباط هاي قطعه پيشاني با قطعه آهيانه اي و گيجگاهي در فعال سازي شبكه هاي مفهومي – معنايي نقش مهمي داشته باشد ، به گونه اي كه فعال سازي اين شبكه ها باعث خلق راه حل هاي مختلف وتفكر واگرا مي شود .
چنانچه مي دانيم موج هاي آلفا مربوط به سطح هوشياري پايه در بيد اري است ، يعني مربوط به فردي است كه مشغله فكري خاصي ندارد و محرك هاي زيادي بر وي وارد نمي شود . فركانس اين موج ها 8 تا 16 بار در ثانيه است .اگر به چنين فردي محرك شديدي وارد شود و يا شروع به تفكر كند يا بخواهد مسئله اي را حل كند منحني آلفا تغيير مي يابد و منحني هاي كوتاه و تندي به نام بتا ايجاد مي شود كه فركانس آن بيش از 16 بار در ثانيه است .در انجام تكاليف خلاقانه فعاليت قشر مخددانشجويان خلاق كاهش يافت وامواج آلفا افزايش پيدا كرد.مارتيندل معتقد است كه تحريك قشر مخ با تمركز حواس همراه است . وقتي ما از افراد خلاق مي خواهيم به انجام كار خلاقانه دست بزنند تمركز حواس آنان به هم مي ريزد . بنا براين خلاقيت ذهني با عدم تمركز حواس همراه است .
پژوهش برگس و همكاران (2003 )با استفاده از روش مغزنگاري نشر پوزيترون نشان مي دهد كه قطعه پيشاني مياني باعث بازداري تفكر خلاق و قطعه پيشاني جانبي در ايجاد و حفظ آن نقش دارند .تفكر واگرا و خلاق به فعال سازي و برانگيختگي شبكه هاي مفهومي وابسته است .و كاته كالامين ها بر ميزان برانگيختگي اين شبكه ها تاثير دارند . هر چند ياخته هاي عصبي كه كاته كالامين هايي مانند نوراپي نفرين را توليد مي كنند در پل مغز قرار دارند ، ولي فعاليت نظام هاي كاته كالامين ساز را قطعه پيشاني تنظيم مي كند .بنابراين با توجه به ارتباط قطعه پيشاني با قشر گيجگاهي و آهيانه اي و كنترلي كه اين قطعه بر نظام نورا1ي نفرين ساز دارد ، به نظر مي رسد قشر پيشاني عامل اصلي در تفكر خلاق است . ( منشئي ، غلامرضا ،انديشه و زبان ، 1390 ).
تهيه كننده : افتخار حميدي

+ برای دریافت مطالب وب نوشت یک فراکاو در ایمیل تان ، اینجا را کلیک نمایید….

یک فراکاو

عاشق روانشناسی و گفتگو درباره اون هستم. در ۱۴ سال گذشته با علاقه در حوزه وب با تمرکز بر روی موضوع روانشناسی فعال بوده و هستم. /// جهان بیمار و رنجور است/// دو روزی را كه بر بالین این بیمار باید زیست/// اگر دردی ز جانش برندارم ناجوانمردی است

نوشته های مشابه

‫7 دیدگاه ها

  1. خیلی طولانی بود!

    مدیر یک فراکاو:
    سلام رهگذر عزیز
    ما تلاش می کنیم که نوشته ها کامل باشد و جایی برای پرسش در ذهن خواننده ایجاد نکند.

  2. سلام خیلی کامل و خوب بود ممنون و فقط من چون میخواستم از تعدادی از مطالبتون در پایان نامم استفاده کنم ومیشه لطف کنین برای منبع نوشتنم منو راهنمایی کنین ؟!

    1. سلام میشه درمورد پیشینه خلاقیت راهنمایی کندم رای پایان نامه میخام ، ممنون میشم

  3. لطفا مقالات يا كتابهاي روانشناس گيلفورد رو برام ايميل كنيد براي يك كار تحقيقاتي نياز دارم با تشكر

  4. سلام لطفا کتاب ها رو معرفی کنید مقالات در مورد خلاقیت وپیشینه ونظریات خلاقیت رو میشه برای من هم ایمیل کنید شدیدا نیاز دارم ممنون

  5. سلام
    ممنون از مطالب مفیدتون.
    امکانش هست منابع مرتبط با خلاقيت: تاریخچه و چگونگی آن را بصورت کامل ذکر کنید، برای انجام پایان نامه نیاز داشتم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا